𝘗𝘢𝘳𝘵 10
فردا..
ساعت 7:30
ا.ت
یلحضه از خواب پریدم پشتمو نگاه کرپم دیدم یونگی نیس..اگه بود تا الان پیشم خواب بود..(ب ساعت نگاه نکرده بود فک کرد ساعت 9،10 ایناس)
دوباره گرفدم خوابیدم..
ساعت 9:52
یونگی
با صدای نامجون از خواب بیدار شدم..
نامجون:یونگییییییی بیدار شوووو چقد میخوابیییی
یونکی:بذار بخوابمممممم
نامجون:بیدارشووووو بیدارشووو:///
یونگی:هوفففف
بالشو پتومو ورداشتم پ رفتم تو اتاق ا.ت و کوک..
کوک خواب بود رفتم پیش ا.ت خوابیدم...
ساعت 10:48
ا.ت
خواستم برگردم پشت ک خوردن ب چیزی..
یونگی
تو خواب نازززز بودم ک انگار یچیزی خورد ب جای حساسم:|
دردم گرفتو یهو چشمامو باز کردم..
ا.ت
چشمامو باز کردم ک دیدم...یونیگ پیشم خوابیده و زانوم خورده ب جای حساسش:||||
دوتامون همزمان چشمامونو باز کردیم
یونگی:ااا.تتت عقیمم کردیییییی اخخخ
ا.ت:ویی ببخشیددد
یلند شدمو رفتم دسشویی..ا.ت خاک تو سرتتتت..اون از دیروز اینم از امروز://
دستوصورتمو شیتم و رفتم بیرون..دیدم یونگس نیس کوکم نیست..رفتم موهامو شونه کردم پ رفتم پایین..
ا.ت:صب بخیر..
اعضا: صبح بخیر..
ا.ت و یونگی و کوک رفتن صبونه بخورن..بقیه خورده بودن
بعد صبحونه..
رفتن و روی مبلا نشستن..
نامجون:خببب بچه ها امروز هیچ کاری نداریم..
یونگی:عم..دلم میخواد دوباره ارمیارو ببینممم
اعضا: ماهم همینطوررر
نامجون:کنسرت بعدیمون..۵ ماه دیگس..
ا.ت:هعی..
شرط نداریم
پارت بعدو یا غروب یا امشب میذارم
ساعت 7:30
ا.ت
یلحضه از خواب پریدم پشتمو نگاه کرپم دیدم یونگی نیس..اگه بود تا الان پیشم خواب بود..(ب ساعت نگاه نکرده بود فک کرد ساعت 9،10 ایناس)
دوباره گرفدم خوابیدم..
ساعت 9:52
یونگی
با صدای نامجون از خواب بیدار شدم..
نامجون:یونگییییییی بیدار شوووو چقد میخوابیییی
یونکی:بذار بخوابمممممم
نامجون:بیدارشووووو بیدارشووو:///
یونگی:هوفففف
بالشو پتومو ورداشتم پ رفتم تو اتاق ا.ت و کوک..
کوک خواب بود رفتم پیش ا.ت خوابیدم...
ساعت 10:48
ا.ت
خواستم برگردم پشت ک خوردن ب چیزی..
یونگی
تو خواب نازززز بودم ک انگار یچیزی خورد ب جای حساسم:|
دردم گرفتو یهو چشمامو باز کردم..
ا.ت
چشمامو باز کردم ک دیدم...یونیگ پیشم خوابیده و زانوم خورده ب جای حساسش:||||
دوتامون همزمان چشمامونو باز کردیم
یونگی:ااا.تتت عقیمم کردیییییی اخخخ
ا.ت:ویی ببخشیددد
یلند شدمو رفتم دسشویی..ا.ت خاک تو سرتتتت..اون از دیروز اینم از امروز://
دستوصورتمو شیتم و رفتم بیرون..دیدم یونگس نیس کوکم نیست..رفتم موهامو شونه کردم پ رفتم پایین..
ا.ت:صب بخیر..
اعضا: صبح بخیر..
ا.ت و یونگی و کوک رفتن صبونه بخورن..بقیه خورده بودن
بعد صبحونه..
رفتن و روی مبلا نشستن..
نامجون:خببب بچه ها امروز هیچ کاری نداریم..
یونگی:عم..دلم میخواد دوباره ارمیارو ببینممم
اعضا: ماهم همینطوررر
نامجون:کنسرت بعدیمون..۵ ماه دیگس..
ا.ت:هعی..
شرط نداریم
پارت بعدو یا غروب یا امشب میذارم
۸۳.۲k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.