پارت ⁸
اسم رمان: همکار_مافیای_من
پارت8
(جونگ کوک_ ا/ت+ راوی&)
_(رفتم کنار گوشیمو برداشتم دیدم چارلیه)
_چارلییی نمیبخشمت(😂😂)
~ها؟
_بد موقعععع زنگگگ زدیی
~داشتی چکار میکردی شیطون؟(خنده)
_هیچی.. چیزی شده؟
~اممم.. میخواستم بگم براتون پول ریختم برای پارتی برین خرید
_همینننن؟؟؟ لعنتیییییی من پولللل داشتم... الکی صحنه ی احساسیمو خراب کردییی
~(خنده) اوو معذرت میخام... برو به کارت برس
_پوف.. مرسی
&قطع کردن
+خب من میرم صبحونه بخورم
_میخای در بری؟(خنده)
+(با دو از اتاق فرار کردم)
_واقعااا کههه(خنده)
+(از بیرون داد زدم)
+حرص نخور(خنده)
&پرش زمانی بعد از صبحونه
+خبببب بریمممم خریدددد(ذوققق)
_حوصله ندارم
+پاشووو دیگههه
_بزار فردا... تا هفته ی دیگه وقت هست
+(رفتم دستشو گرفتمو کشیدم)
+پاشوووو... چقدر سنگینی نمیتونم بلندت کنم.. پاشووو
_(داشت دستمم میکشید... یهو دستمو محکم کشیدم که افتاد تو بغلم)
+هوی چکار میکنی؟
_کار نیمه کارممو کامل میکنم(لبخند ملیح)
+(خجالت)
_(داشتم نزدیک لباش میشدم که... زنگ خونه خورد)
_(خنده ی عصبی) باورم نمیشه
+(خنده)
_چرا؟ اخههه چرااا؟؟
+(خنده) جرر
_(پاشدم رفتم در رو باز کنم)
_هر کی باشه جرش میدم
_(در رو باز کردم جکسونو جلوم دیدم)
_عاا.. سلام اقای جکسون
*سلام... مزاحم نیستم؟
_نه این چه حرفیه... بفرمایین داخل
*(رفتم داخل)
+سلام خوش اومدین
*ممنون
&نشستن روی مبل
*راستش میخواستم دعوت نامه ی پارتی براتون بیارم...
_عاا ممنونم...
*خوشحال میشم تشریف بیارین
_حتما
+چیزی میل دارین آقای جکسون؟
*قهوه لطفا
+حتما.... بیب تو چیزی میخوری؟
_نه مرسی
+(رفتم تو آشپزخونه و مشغول درست کردن قهوه شدم)
*ببخشید سرویس بهداشتی کجاست؟
_پیش آشپزخونه
*ممنون(رفتم سمت آشپزخونه)
*(ا/ت رو تو آشپزخونه دیدم... رفتم داخل)
+چیزی میخواستین؟
*تو خیلی خوشکلی(لاشی بازی)
+ببخشید؟(استرس تمام بدونمو گرفته بود... هر لحظه بیشتر نزدیکم میشد... نمیتونستم جونگ کوک رو صدا بزنم)
*(داشتم نزدیکش میشدم که)
+(یکی از لیوانا رو از قسط پرت کردم رو زمین که شکست و صداشو جونگ کوک شنید)
*فاک(زیرلب)
_(رفتم تو آشپزخونه که ببینم صدای چی بود)
_ا/ت چیشد؟...(با دیدن جکسون توی آشپزخونه غرق اعصبانیت شدم ولی نمیتونستم کاری بکنم)
_اینجا چکار میکنی؟
*راستش نتونستم دستشویی رو پیدا کنم... بیخیال من فقط میخواستم دعوت نامه رو بدم... فعلا(با عجله رفت بیرون)
_خوبی؟ کاری نکرد؟
+(رفتم بغل جونگ کوک)
_(یهو اومد بغلم)
_چیزی نیست اروم باش...(براید استایل بغلش کردم)
+چکار میکنی؟
_زمین همش شیشه ست... پات زخم میشه
&از آشپزخونه اومدن بیرون
...........
(منتظر پارت9 باشید... لاو یو🖤)
پارت8
(جونگ کوک_ ا/ت+ راوی&)
_(رفتم کنار گوشیمو برداشتم دیدم چارلیه)
_چارلییی نمیبخشمت(😂😂)
~ها؟
_بد موقعععع زنگگگ زدیی
~داشتی چکار میکردی شیطون؟(خنده)
_هیچی.. چیزی شده؟
~اممم.. میخواستم بگم براتون پول ریختم برای پارتی برین خرید
_همینننن؟؟؟ لعنتیییییی من پولللل داشتم... الکی صحنه ی احساسیمو خراب کردییی
~(خنده) اوو معذرت میخام... برو به کارت برس
_پوف.. مرسی
&قطع کردن
+خب من میرم صبحونه بخورم
_میخای در بری؟(خنده)
+(با دو از اتاق فرار کردم)
_واقعااا کههه(خنده)
+(از بیرون داد زدم)
+حرص نخور(خنده)
&پرش زمانی بعد از صبحونه
+خبببب بریمممم خریدددد(ذوققق)
_حوصله ندارم
+پاشووو دیگههه
_بزار فردا... تا هفته ی دیگه وقت هست
+(رفتم دستشو گرفتمو کشیدم)
+پاشوووو... چقدر سنگینی نمیتونم بلندت کنم.. پاشووو
_(داشت دستمم میکشید... یهو دستمو محکم کشیدم که افتاد تو بغلم)
+هوی چکار میکنی؟
_کار نیمه کارممو کامل میکنم(لبخند ملیح)
+(خجالت)
_(داشتم نزدیک لباش میشدم که... زنگ خونه خورد)
_(خنده ی عصبی) باورم نمیشه
+(خنده)
_چرا؟ اخههه چرااا؟؟
+(خنده) جرر
_(پاشدم رفتم در رو باز کنم)
_هر کی باشه جرش میدم
_(در رو باز کردم جکسونو جلوم دیدم)
_عاا.. سلام اقای جکسون
*سلام... مزاحم نیستم؟
_نه این چه حرفیه... بفرمایین داخل
*(رفتم داخل)
+سلام خوش اومدین
*ممنون
&نشستن روی مبل
*راستش میخواستم دعوت نامه ی پارتی براتون بیارم...
_عاا ممنونم...
*خوشحال میشم تشریف بیارین
_حتما
+چیزی میل دارین آقای جکسون؟
*قهوه لطفا
+حتما.... بیب تو چیزی میخوری؟
_نه مرسی
+(رفتم تو آشپزخونه و مشغول درست کردن قهوه شدم)
*ببخشید سرویس بهداشتی کجاست؟
_پیش آشپزخونه
*ممنون(رفتم سمت آشپزخونه)
*(ا/ت رو تو آشپزخونه دیدم... رفتم داخل)
+چیزی میخواستین؟
*تو خیلی خوشکلی(لاشی بازی)
+ببخشید؟(استرس تمام بدونمو گرفته بود... هر لحظه بیشتر نزدیکم میشد... نمیتونستم جونگ کوک رو صدا بزنم)
*(داشتم نزدیکش میشدم که)
+(یکی از لیوانا رو از قسط پرت کردم رو زمین که شکست و صداشو جونگ کوک شنید)
*فاک(زیرلب)
_(رفتم تو آشپزخونه که ببینم صدای چی بود)
_ا/ت چیشد؟...(با دیدن جکسون توی آشپزخونه غرق اعصبانیت شدم ولی نمیتونستم کاری بکنم)
_اینجا چکار میکنی؟
*راستش نتونستم دستشویی رو پیدا کنم... بیخیال من فقط میخواستم دعوت نامه رو بدم... فعلا(با عجله رفت بیرون)
_خوبی؟ کاری نکرد؟
+(رفتم بغل جونگ کوک)
_(یهو اومد بغلم)
_چیزی نیست اروم باش...(براید استایل بغلش کردم)
+چکار میکنی؟
_زمین همش شیشه ست... پات زخم میشه
&از آشپزخونه اومدن بیرون
...........
(منتظر پارت9 باشید... لاو یو🖤)
۲.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.