P12
نفس نفس میزدم...بالای سرمو نمیدیدم ..ولی یکیو دیدم که رو به روم نشست..دستشو زیر چونم برد و سرمو بالا اوارد...که وقتی چهرشو دیدم شکه شدم..نمیدونستم باید چه واکنشی نشون بدم...شادی کنم یا گریه...با دیدن چهره اش همه چیز زنده شد برام...خاطراتمون...بازیامون...گریههامون...سختیامون...لحظات کمی که کنار هم بودیم...نمیتونستم خودمو گول بزنم...بشدت دلتنگ جی کی بودم...لبخندی بهم زد و دستشو سمت دکمه هام برد و بستشون...
یهو صدای غر زدنای یه نفرو شنیدم...
وقتی به حرفم گوش نمیدید همین میشه دیگه اخر از دستتون دق میکنم
تشخیص دادم یونیه...(یونجون)
یهو صدای غر زدنای یه نفرو شنیدم...
وقتی به حرفم گوش نمیدید همین میشه دیگه اخر از دستتون دق میکنم
تشخیص دادم یونیه...(یونجون)
۱۲.۳k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.