𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐞𝐨𝐮𝐥 𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧=۷ 𝐏𝐚𝐫𝐭=۳
اول کاری رفتم سراغ پرده و کشیدمش انگار کل قسمت تخت منو میپوشوند
_اخیششش اینجوری خیلی بهتره
ته_مگه میخوام بخورمت خودتو اون شکلی قایم کردی؟خدای نکرده دوست پسرت بودم قبلا
_داری میگی قبلا پس ربطی به الان نداره جفتمون دوتا فرد هستیم که نسبت به هم غریبه ایم فقط من طرفدار گروه توعم حتی بایسمم نیستی😑
ته_ا.اما من بایس جذابت بودم که
_خیر الان دیگه بایس جذابم جیمینه
ته_عجببب اما اون زن داره
_خب زنش خواهرمه
ته_اما خب بازم زشته بخوای به مردی که زن داره چشم داشته باشی
_خب اصن بایسم کوکه
ته_اونم زن داره که
_منو سوجین این حرفارو نداریم اون هم ارمیه درکم میکنه
ته_اره درکت میکنه خیلی....چجور درکت میکنه وقتی بایسش شوهر خودشه؟
_پس بایسم شوگاس
ته_اخرین بار یادمه وقتی یکی اعتراف کرد بایسش شوگاس دوست دخترش اونو لت و پار کرد
_عاقا اصلا بایس ندارم خوبه؟؟؟؟
ته_نمیشه که
_چرا نشه؟شما خودتون همیشه به اوتی سون بودن خیلی اشاره دارین خب حالا منم اوتی سونم
ته_من دیگه سخنی ندارم🤐
_عافرین دهنتو ببند
ته_😑💢
خنده ی صداداری زدم و به کارم مشغول شدم یکی یکی لباس های بیرونیم رو داخل کمد اویزون کردم بعدش هم لباس های راحتیم...و لباس زیر هام و مایو هامو هم داخل کشو ها جاساز کردم
اول لباس زیر هامو اون زیر میرا قایم کردم بعدم هرچی تیشرت و شلوار و شلوارک داشتم رو روشون تپوندم که دیده نشن
کفشام رو هم گذاشتم تو کمد و چمدون های خالی رو روی زمین کنار پاتختی گذاشتم کلاهمو از سرم در اوردم و نشستم رو تخت
ته_ا.ت
_بله؟
ته_اممم میگم توی این ۴ سال....
_مگه قرار نشد کاری به کارم نداشته باشی
ته_ام ب.بخشید دیگه چیزی نمیگم
_عافرین
خندم گرفت دلم براش سوخت پشیمون شدم از حرفم پس خواستم جمع و جورش کنم
_۴ سال پیش چی؟
ته_هیجی دیگه ولش کن
پرده رو یهو کنار زدم میخواستم بهش بگم بگو که با بدن لختش مواجه شدم عضلات بدنش برجسته بودن و پوشت کمی گندمیش خیلی تو چشم بود سیکس پکاش بدجور خودنمایی میکرد اب دهنمو قورت دادم که فهمید نگاش میکنم
ته_یاااا چشماتو درویش کن زشته دارم تموم میشممم
با خجالت پرده رو زدم کنار وای قلبم داشت وایمیستاد توی ۴ سالی که باهم بودیم تاحالا لخت ندیده بودمش
چقدر عضله داشت وای
واسه همین بود هرموقع بغلم میکرد حس خفه شدن بهم دست میداد بیخیال از رو تخت بلند شدم که لباسمو عوض کنم شومیزم رو در اوردم و فقط با یک سوتین گربه ای نشستم جلو کشو که لباس بردارم
ته ویو
وقتی اونجوری از کنار تخت دیدم میزد احساس کردم هنوزم دوستم داره
خدایا چه فکرایی میکنم من عه تشرتمو تنم کردم میخواستم برم پایین گفتم بهش بگم اونم بیاد پرده رو کنار زدم که با بدن لخت و سوتین گربه ای کیوتش مواجه شدم
ا.ت_خیلی بیشوریییی برو گمشو عوضییی............
_اخیششش اینجوری خیلی بهتره
ته_مگه میخوام بخورمت خودتو اون شکلی قایم کردی؟خدای نکرده دوست پسرت بودم قبلا
_داری میگی قبلا پس ربطی به الان نداره جفتمون دوتا فرد هستیم که نسبت به هم غریبه ایم فقط من طرفدار گروه توعم حتی بایسمم نیستی😑
ته_ا.اما من بایس جذابت بودم که
_خیر الان دیگه بایس جذابم جیمینه
ته_عجببب اما اون زن داره
_خب زنش خواهرمه
ته_اما خب بازم زشته بخوای به مردی که زن داره چشم داشته باشی
_خب اصن بایسم کوکه
ته_اونم زن داره که
_منو سوجین این حرفارو نداریم اون هم ارمیه درکم میکنه
ته_اره درکت میکنه خیلی....چجور درکت میکنه وقتی بایسش شوهر خودشه؟
_پس بایسم شوگاس
ته_اخرین بار یادمه وقتی یکی اعتراف کرد بایسش شوگاس دوست دخترش اونو لت و پار کرد
_عاقا اصلا بایس ندارم خوبه؟؟؟؟
ته_نمیشه که
_چرا نشه؟شما خودتون همیشه به اوتی سون بودن خیلی اشاره دارین خب حالا منم اوتی سونم
ته_من دیگه سخنی ندارم🤐
_عافرین دهنتو ببند
ته_😑💢
خنده ی صداداری زدم و به کارم مشغول شدم یکی یکی لباس های بیرونیم رو داخل کمد اویزون کردم بعدش هم لباس های راحتیم...و لباس زیر هام و مایو هامو هم داخل کشو ها جاساز کردم
اول لباس زیر هامو اون زیر میرا قایم کردم بعدم هرچی تیشرت و شلوار و شلوارک داشتم رو روشون تپوندم که دیده نشن
کفشام رو هم گذاشتم تو کمد و چمدون های خالی رو روی زمین کنار پاتختی گذاشتم کلاهمو از سرم در اوردم و نشستم رو تخت
ته_ا.ت
_بله؟
ته_اممم میگم توی این ۴ سال....
_مگه قرار نشد کاری به کارم نداشته باشی
ته_ام ب.بخشید دیگه چیزی نمیگم
_عافرین
خندم گرفت دلم براش سوخت پشیمون شدم از حرفم پس خواستم جمع و جورش کنم
_۴ سال پیش چی؟
ته_هیجی دیگه ولش کن
پرده رو یهو کنار زدم میخواستم بهش بگم بگو که با بدن لختش مواجه شدم عضلات بدنش برجسته بودن و پوشت کمی گندمیش خیلی تو چشم بود سیکس پکاش بدجور خودنمایی میکرد اب دهنمو قورت دادم که فهمید نگاش میکنم
ته_یاااا چشماتو درویش کن زشته دارم تموم میشممم
با خجالت پرده رو زدم کنار وای قلبم داشت وایمیستاد توی ۴ سالی که باهم بودیم تاحالا لخت ندیده بودمش
چقدر عضله داشت وای
واسه همین بود هرموقع بغلم میکرد حس خفه شدن بهم دست میداد بیخیال از رو تخت بلند شدم که لباسمو عوض کنم شومیزم رو در اوردم و فقط با یک سوتین گربه ای نشستم جلو کشو که لباس بردارم
ته ویو
وقتی اونجوری از کنار تخت دیدم میزد احساس کردم هنوزم دوستم داره
خدایا چه فکرایی میکنم من عه تشرتمو تنم کردم میخواستم برم پایین گفتم بهش بگم اونم بیاد پرده رو کنار زدم که با بدن لخت و سوتین گربه ای کیوتش مواجه شدم
ا.ت_خیلی بیشوریییی برو گمشو عوضییی............
۴۵.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.