فیک جیمین :عاشقتم: پارت ۸
از زبان جیمین:
رفتم درو باز کردم دیدم پسرا اومدن اصلا انتزار نداشتم با تعجب بهشون نگاه میکردم و استرس داشتم که اگه سانارو ببینن چی میشه تو این فکرا بودم که سرو کله سانا پیدا شود وای نه به فنا رفتیم
س:عشقم کی بود
ج:😳😳😰وای نه
س:عههههه😳😳یعنی منننمممنن وای وای وای وای به فنا رفتیم😶😳😰
که پسرا با تعجب به هردومون نگاه میکردن که نامی گفت:
ن:ببخشید مزاحم شدم❤️ ولی جیمین میتونم باهات یکم حرف بزنم؟😐
(و اینجا سانارو داریم که ریده تو خودش)
از زبان سانا:
جیمین رفتم منم بقیه رو هم بردم تو و رفتم تو آشپز خونه داشتم قهوه درست میکردم که یکی اومد تو رومو برگردوندم اونور دیدم کوک و ته هست که کوک گفت.: هوم خانومه.. میشه اول اسمتون رو بگید؟
س: بله ولی با من اینجوری صمیمی نباشید راحت نیستم من کیم سانا هستم ۲۵ سالمه و یک ارمی ام
و میدونم که کمپانی اجازه نمیده با جیمین باهم باشم
ت:درکت میکنم ولی دیگه دست ما نیست
ک: ته راس میگه اگه کمپانی بفهمه جون جیمین در خطر میوفته
س:من نمیخوام اینده ی جیمین خراب بشه و درکتون میکنم که اگه قرار باشه از جیمین جدا بشم و اگه جدا نشم جون جیمین در خطر میوفته و کارشو از دست میده (خدانکنه💔😔🖤)من از جیمین جدا میشم ولی هنوز با کمپانی حرف نزدیم که
ک:درکت میکنیم سانا
ت :همچنین درکت میکنیم اجی
وقتی برام گفت ابجی خیلی خوشحال شدم تا حالا کسی برام ابجی نگفته بود و یاد داداش هام افتادم که ولم کردن رفتن
[(<پایان پارت ۸ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
رفتم درو باز کردم دیدم پسرا اومدن اصلا انتزار نداشتم با تعجب بهشون نگاه میکردم و استرس داشتم که اگه سانارو ببینن چی میشه تو این فکرا بودم که سرو کله سانا پیدا شود وای نه به فنا رفتیم
س:عشقم کی بود
ج:😳😳😰وای نه
س:عههههه😳😳یعنی منننمممنن وای وای وای وای به فنا رفتیم😶😳😰
که پسرا با تعجب به هردومون نگاه میکردن که نامی گفت:
ن:ببخشید مزاحم شدم❤️ ولی جیمین میتونم باهات یکم حرف بزنم؟😐
(و اینجا سانارو داریم که ریده تو خودش)
از زبان سانا:
جیمین رفتم منم بقیه رو هم بردم تو و رفتم تو آشپز خونه داشتم قهوه درست میکردم که یکی اومد تو رومو برگردوندم اونور دیدم کوک و ته هست که کوک گفت.: هوم خانومه.. میشه اول اسمتون رو بگید؟
س: بله ولی با من اینجوری صمیمی نباشید راحت نیستم من کیم سانا هستم ۲۵ سالمه و یک ارمی ام
و میدونم که کمپانی اجازه نمیده با جیمین باهم باشم
ت:درکت میکنم ولی دیگه دست ما نیست
ک: ته راس میگه اگه کمپانی بفهمه جون جیمین در خطر میوفته
س:من نمیخوام اینده ی جیمین خراب بشه و درکتون میکنم که اگه قرار باشه از جیمین جدا بشم و اگه جدا نشم جون جیمین در خطر میوفته و کارشو از دست میده (خدانکنه💔😔🖤)من از جیمین جدا میشم ولی هنوز با کمپانی حرف نزدیم که
ک:درکت میکنیم سانا
ت :همچنین درکت میکنیم اجی
وقتی برام گفت ابجی خیلی خوشحال شدم تا حالا کسی برام ابجی نگفته بود و یاد داداش هام افتادم که ولم کردن رفتن
[(<پایان پارت ۸ برای پارت های بیشتر حمایت فراموش نشه >)]
۳.۲k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.