(عشق در مدرسه) پارت اخر

از زبان تهیونگ
می‌خوام امشب یه پارتی بگیرم و همه رو دعوت کنم و بعد به ات پیشنهاد ازدواج بدم حتما خوشحال میشه هومممم فکر خوبیه

+عام بچه ها میگم من امشب یه پارتی میگیرم ادرسو برای همه میفرستم حتما بیاین همتون

همه حرفمو قبول کردن

*

پرش زمانی به بعد از مدرسه

با ات رفتیم خونه

_تهیونگ

+جانم

_چرا چیزی در مورد پارتی بهم نگفتی

+خب دیگه یهویی شد بعدشم یه سورپرایز دارم برات

_اوووو جدی

+اره عزیزم در ضمن برای شب یه لباس خوب بپوش لباس باز نپوشیاااا با هیچ پسری به جز دوستای صمیمی من حرف نمیزنی

_باشه عشقم

همو بغل کردن .....



پرش زمانی به شب:
از زبان ات
منو تهیونگ آماده شدیم و لباس پوشیدیم و آرایش کردم و با هم رفتیم پایین نشستیم سر یه میز که رفقای تهیونگ هم بودن من کنار تهیونگ بودم و دستمو گرفته بود و داشت مشروب میخورد

_تهیونگ بسه دیگه حالت بد میشه

+نه عشقم من با اینا مست نمیشم نگران من نباش

+ات

_جونم

+بیا رو پاهام بشین

_ولی من که کنارتم

+می‌خوام تو بغلم باشی

_باشه عزیزم

رفتم و نشستم رو پاهاش و دستمو دور گردنش انداختم و بوسش کردم

+دوستت دارم

_منم همینطور

آهنگ پلی شد و رفتیم وسط و با هم رقصیدیم و بعد جلوم زانو زد و یه حلقه گرفت جلوم

+با من ازدواج می‌کنی

هنگ کرده بودم اولش ولی بعد

_بلهههه

بلند شد حلقه رو کرد تو دستم و محکم بغلم کرد و بوسیدیم همو همه برامون دست زدن و بهمون تبریک میگفتن من از این رفتار یهویی تهیونگ خیلی خوشحال و ذوق مرگ شدم و این بود زندگی شیرینم

پایان ❤️