عشق ممنوعه 🧡 ☆Part ۱۹☆
تهیونگ بخاطر بدن فوق العاده و پوست براق سومی و بوی فوقالعادش دیگه طاقت نداشت و سریع شلوارش رو همراه با باکسرش دراورد و از توی کشوی پا تختی کنارش کاندوم رو برداشت و روی عضوش گذاشت
سومی: تهیونگ من میترسم
تهیونگ: عشقم ترس نداره آروم انجامش میدم قشنگم
سومی: آخه اولین بارمه
تهیونگ با این حرف سومی خیلی خوشحال شد
تهیونگ: مرسی که اولینتو به من دادی عزیزم من تمام سعیم رو میکنم تا درد نکشی
سومی: تهیونگ میشه کاندوم رو بندازی دور ازش خوشم نمیاد
تهیونگ: چشم اول بزار باکرگیتو بگیرم بعدش چشم
تهیونگ آروم عضوش رو تنظیم کرد و بوسه ای روی لبای سومی گذاشت
تهیونگ: سومی فقط به من توجه کن هر جا اذیت شدی دستم رو فشار بده عشقم
سومی سرشو تکون داد و و تهیونگ عضوش رو آروم وارد دختر کرد و سومی از درد جیغ خیلی بلندی کشید و به دستای تهیونگ چنگ زد و اشکش سرازیر شد
سومی: تهیونگ درد دارم خواهش میکنم درش بیارم
تهیونگ: هیششش آروم باش عادت میکنی
تهیونگ عضوش رو در اورد و کاندوم رو انداخت دور و خون باکرگی سومی رو از روی عضو دختر پاک کرد و دوباره عضوش رو وارد دختر کرد و سومی دوباره از درد جیغی زد
سومی: تهیونگ خواهش میکنم درش بیار درد دارم
تهیونگ: عشقم یکم تحمل کن برات عادی میشه عزیزم میدونم درد داری
سومی همینطور اشک میریخت و تهیونگ هم حرکت نمیکرد تا سومی عادت کنه
تهیونگ: شروع کنم؟
سومی سرش رو به معنی مثبت تکون داد و تهیونگ شروع به ضربه زدن کردن ، چهل دقیقه گذشت و دیگه آخراش بود و هر دو غرق در لذت بودن
سومی: آهههه تهیونگ تند تر تند تر
تهیونگ با تمام توانش ضربه میزد و بالاخره هر دو ارضا شدن و تهیونگ هم داخل سومی خالی شد و بوسه ای به لب سومی زد
تهیونگ: مرسی عشقم
سومی: منم ازت ممنونم
تهیونگ کنار سومی دراز کشید و ملافرو روی دوتاشون کشیدو سومی رو بغل کرد
تهیونگ: عاشقتم
سومی: منم عاشقتم بیب
هر دوی اونها بعد از یک شب خسته کننده و البته لذت بخش تو آغوش هم به خواب رفتن
کپی ممنوع ❌
سومی: تهیونگ من میترسم
تهیونگ: عشقم ترس نداره آروم انجامش میدم قشنگم
سومی: آخه اولین بارمه
تهیونگ با این حرف سومی خیلی خوشحال شد
تهیونگ: مرسی که اولینتو به من دادی عزیزم من تمام سعیم رو میکنم تا درد نکشی
سومی: تهیونگ میشه کاندوم رو بندازی دور ازش خوشم نمیاد
تهیونگ: چشم اول بزار باکرگیتو بگیرم بعدش چشم
تهیونگ آروم عضوش رو تنظیم کرد و بوسه ای روی لبای سومی گذاشت
تهیونگ: سومی فقط به من توجه کن هر جا اذیت شدی دستم رو فشار بده عشقم
سومی سرشو تکون داد و و تهیونگ عضوش رو آروم وارد دختر کرد و سومی از درد جیغ خیلی بلندی کشید و به دستای تهیونگ چنگ زد و اشکش سرازیر شد
سومی: تهیونگ درد دارم خواهش میکنم درش بیارم
تهیونگ: هیششش آروم باش عادت میکنی
تهیونگ عضوش رو در اورد و کاندوم رو انداخت دور و خون باکرگی سومی رو از روی عضو دختر پاک کرد و دوباره عضوش رو وارد دختر کرد و سومی دوباره از درد جیغی زد
سومی: تهیونگ خواهش میکنم درش بیار درد دارم
تهیونگ: عشقم یکم تحمل کن برات عادی میشه عزیزم میدونم درد داری
سومی همینطور اشک میریخت و تهیونگ هم حرکت نمیکرد تا سومی عادت کنه
تهیونگ: شروع کنم؟
سومی سرش رو به معنی مثبت تکون داد و تهیونگ شروع به ضربه زدن کردن ، چهل دقیقه گذشت و دیگه آخراش بود و هر دو غرق در لذت بودن
سومی: آهههه تهیونگ تند تر تند تر
تهیونگ با تمام توانش ضربه میزد و بالاخره هر دو ارضا شدن و تهیونگ هم داخل سومی خالی شد و بوسه ای به لب سومی زد
تهیونگ: مرسی عشقم
سومی: منم ازت ممنونم
تهیونگ کنار سومی دراز کشید و ملافرو روی دوتاشون کشیدو سومی رو بغل کرد
تهیونگ: عاشقتم
سومی: منم عاشقتم بیب
هر دوی اونها بعد از یک شب خسته کننده و البته لذت بخش تو آغوش هم به خواب رفتن
کپی ممنوع ❌
۶۶.۱k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.