پارت*19
پارت*19
تا بتونی بیای شرکت
_ اهوم بهش فک میکنم
+رسیدیم
ــ اهوم
وارد خونه شدم به مامان بزرگ و بابا بزرگ سلام دادم کمی با هم حرف زدیم و اوناهم کمی بهم انید دادن و گفتن که باید وسایلمو جمع کنمو برم خونه عمو اونجا اوضاعم بهتر میشه و اگه دوس نداشتم میتونم برگردم
ولی بدک نیست میرم اونجا بیسنم دوس دخترش کیه و چیه اصن و یکم فضولی کنم و از این حالو هوا درام خودم اصن حالمو دوس ندارم
به قول عمو اونا مردن و من باید زندگی کنم
من با اینکه از عمو زیاد خوشم نمیومد ولی همیشه حرفامو کارامو به اون میگفتم
میخواستم وسایلمو جمع کنم که دیدم نمیتونم چون دستم باند پیچیه احوما رو صدا زدم گفتم بیاد برام جمعشون کنه
(چند مین یعد)
_تهیونگگگگ
+کوفتتت تو یاد نگرفتی منو عمو صدا کنییی....
تا بتونی بیای شرکت
_ اهوم بهش فک میکنم
+رسیدیم
ــ اهوم
وارد خونه شدم به مامان بزرگ و بابا بزرگ سلام دادم کمی با هم حرف زدیم و اوناهم کمی بهم انید دادن و گفتن که باید وسایلمو جمع کنمو برم خونه عمو اونجا اوضاعم بهتر میشه و اگه دوس نداشتم میتونم برگردم
ولی بدک نیست میرم اونجا بیسنم دوس دخترش کیه و چیه اصن و یکم فضولی کنم و از این حالو هوا درام خودم اصن حالمو دوس ندارم
به قول عمو اونا مردن و من باید زندگی کنم
من با اینکه از عمو زیاد خوشم نمیومد ولی همیشه حرفامو کارامو به اون میگفتم
میخواستم وسایلمو جمع کنم که دیدم نمیتونم چون دستم باند پیچیه احوما رو صدا زدم گفتم بیاد برام جمعشون کنه
(چند مین یعد)
_تهیونگگگگ
+کوفتتت تو یاد نگرفتی منو عمو صدا کنییی....
۳.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.