یک روز سرد بارانی☕( فیک شوگا) پارت ۵
وقتی رسیدم دهنم باز موند معلوم نبود کاخ عمارت رستوران چییییی
جینز: جای قشنگی نه؟؟
ات: بله😅
خاک عالم تو سرت ات انقدر ضایع بازی در آوردی
همراه جینز رفتیم اتاق رقصنده قبلی
جینز: یکی از لباس های رگال انتخاب کن بپوش لطفا بعد که کارت تمام شد به میکاپ آرتیست میگم بیاد صورتت گیریم کنه
ات: بله چشم فقط میشه تشریف ببرید بیرون
جینز: ببخشید
بعدش رفت بیرون
یک نگاه به رگال لباسا انتخاب کردم همشون قشنگ بود یک دونه انتخاب کردم پوشیدم
دیدم پایین رگال کفش ها هست کلی گشتم یک کفش اندازه پام و به لباسی که پوشیدم بیاد
پام کنم
داشتم خودم تو آینه می دیدم در زدن
ات: بفرمایید
دیدم یک پسر جوان خوشگل هست
: سلام اسم من جکسون میکاپ آرتیست هستم
ات: سلام از آشنایی باشما خوشبختم ات هستم رقصنده
جکسون: خوب لطفا بشین صورتت میکاپ کنم
جکسون شروع کرد به میکاپ کردنم و در آخر موهام حتی خودش درست کرد
ات: ممنونم خیلی قشنگ شد
جکسون: خودت زیبایی پرنسس
ات: 😅
در حال مکالمه با جکسون بودم پسر خوبی بود ظاهرا و داشت بهم روحیه میداد که قبول میشم این آزمون
که در زدن و آقای جینز اومد بیرون
جینز : زیبا شدی
ات : ممنونم
همراه آقای جینز رفتم روی استیج تعجب کردم اونم نشست روی پیانو
و شروع به نواختن پیانو کرد
برام اولش عجیب بود چرا دقیقا این این ساز این آهنگ سریع به خودم اومدم شروع کردم به رقصیدن تمام تلاشم کردم
چون این تنها فرصت بودم نزدیک پام پیچ بخوره سریع با یکی از رقص ها گندم جمع کرد
و بالاخره تمام شد
اما تمامی نداشت انگار گروه نوازنده اصلی اومدن و من بازم رقصیدم انقدر رقصیدم که کف کفش خراب شد کامل و بالاخره به اتمام رسید
داشتم می رفتم تو اتاق رقصند که لباسم عوض کنم
توی راه رو یک چیزایی شنیدم
دختر ۱ :دید دید دختر معلومه از بار آوردنش نیاورده باشن بالاخره یک دختر خیلی بدی حتما باباش پولدار بوده
آقای جینز به اون خوشتیپی هرکسی به این جا راه نمیده
دختر ۲: خیلی زشت بود تازشم 😂😂😂😂
همینطور می خندیدن داشتم اشک می ریختم بی صدا گوش می دادم
که یک دفعه احساس کردم یک نفر گوشام گرفت در آغوشم کشید چشمام بسته بود همینطور اشک می ریختم
کمرم نوازش میکرد یک حس آرامش خاصی داشت
وقتی چشمام باز کردم دیدم آقای جینز
ات: ببخشید
جینز: به خاطر چی؟ ببخشید
من متاسفم
ات: آخه
دست منو یک دفعه گرفت برد سمت اونا
جینز: نمی خواید بس کنید شما ها
دخترها ترسیدن
جینز: اولا خانم ات خودشون تلاش کردند دوما هیچ کدوم از این چیزایی می گفتید نیستش
سوما اخراج هستید
دختر ۱: ببخشید قربان
دختر ۲: ببخشید قربان
ته دلم براشون سوخت نمی دونم چرا
ات: میشه لطفا اونا رو ببخشید خواهش میکنم
جینز تعجب کرد
جینز: ولی ادامه اش تو کامنت ها
جینز: جای قشنگی نه؟؟
ات: بله😅
خاک عالم تو سرت ات انقدر ضایع بازی در آوردی
همراه جینز رفتیم اتاق رقصنده قبلی
جینز: یکی از لباس های رگال انتخاب کن بپوش لطفا بعد که کارت تمام شد به میکاپ آرتیست میگم بیاد صورتت گیریم کنه
ات: بله چشم فقط میشه تشریف ببرید بیرون
جینز: ببخشید
بعدش رفت بیرون
یک نگاه به رگال لباسا انتخاب کردم همشون قشنگ بود یک دونه انتخاب کردم پوشیدم
دیدم پایین رگال کفش ها هست کلی گشتم یک کفش اندازه پام و به لباسی که پوشیدم بیاد
پام کنم
داشتم خودم تو آینه می دیدم در زدن
ات: بفرمایید
دیدم یک پسر جوان خوشگل هست
: سلام اسم من جکسون میکاپ آرتیست هستم
ات: سلام از آشنایی باشما خوشبختم ات هستم رقصنده
جکسون: خوب لطفا بشین صورتت میکاپ کنم
جکسون شروع کرد به میکاپ کردنم و در آخر موهام حتی خودش درست کرد
ات: ممنونم خیلی قشنگ شد
جکسون: خودت زیبایی پرنسس
ات: 😅
در حال مکالمه با جکسون بودم پسر خوبی بود ظاهرا و داشت بهم روحیه میداد که قبول میشم این آزمون
که در زدن و آقای جینز اومد بیرون
جینز : زیبا شدی
ات : ممنونم
همراه آقای جینز رفتم روی استیج تعجب کردم اونم نشست روی پیانو
و شروع به نواختن پیانو کرد
برام اولش عجیب بود چرا دقیقا این این ساز این آهنگ سریع به خودم اومدم شروع کردم به رقصیدن تمام تلاشم کردم
چون این تنها فرصت بودم نزدیک پام پیچ بخوره سریع با یکی از رقص ها گندم جمع کرد
و بالاخره تمام شد
اما تمامی نداشت انگار گروه نوازنده اصلی اومدن و من بازم رقصیدم انقدر رقصیدم که کف کفش خراب شد کامل و بالاخره به اتمام رسید
داشتم می رفتم تو اتاق رقصند که لباسم عوض کنم
توی راه رو یک چیزایی شنیدم
دختر ۱ :دید دید دختر معلومه از بار آوردنش نیاورده باشن بالاخره یک دختر خیلی بدی حتما باباش پولدار بوده
آقای جینز به اون خوشتیپی هرکسی به این جا راه نمیده
دختر ۲: خیلی زشت بود تازشم 😂😂😂😂
همینطور می خندیدن داشتم اشک می ریختم بی صدا گوش می دادم
که یک دفعه احساس کردم یک نفر گوشام گرفت در آغوشم کشید چشمام بسته بود همینطور اشک می ریختم
کمرم نوازش میکرد یک حس آرامش خاصی داشت
وقتی چشمام باز کردم دیدم آقای جینز
ات: ببخشید
جینز: به خاطر چی؟ ببخشید
من متاسفم
ات: آخه
دست منو یک دفعه گرفت برد سمت اونا
جینز: نمی خواید بس کنید شما ها
دخترها ترسیدن
جینز: اولا خانم ات خودشون تلاش کردند دوما هیچ کدوم از این چیزایی می گفتید نیستش
سوما اخراج هستید
دختر ۱: ببخشید قربان
دختر ۲: ببخشید قربان
ته دلم براشون سوخت نمی دونم چرا
ات: میشه لطفا اونا رو ببخشید خواهش میکنم
جینز تعجب کرد
جینز: ولی ادامه اش تو کامنت ها
۴۸.۴k
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.