پارت اخر فصل۱
پارت اخر فصل۱
فلش بک
ا.ت ویو
سلا من اتم ، پارک ا.ت و دلم میخواد یک نفر رو به قتل برسونم....
چرا؟حتما فک کردین مافیام ولی نوچ ،نیستم .پدرم مافیا بود ولی اونو به قتل رسوندن و وقتی میخواستن مامانمم بکشن پدر مادر دوستم سوجون از اون محافظت کردن ولی اونام کشته شدن و موندیم منو سوجون.ولی چند سال پیش فهمیدم خالم هنوز زندست.و قراره کمکم کنه تا قاتل پدر مادرمونو بگیریم.
و حالا.....
پایان فلش بک
◇:که اینطور ،ولی ما تیم میخوایم درسته؟شما ادم دارید دیگه ؟چون تا اونجایی که من میدونم به تیم نیازه
_:اره ما تیمم براتون تشکیل میدیم میتونین دوستاتونو بیارین یا من انتخواب کنم..
+:شما انتخواب کنین
◇:ولی ا.ت اگر از دوستامون باشه بهتره،بهشون اعتماد داریم
+:نهه،همین الانشم بخواطر ما هوسوک تو خطره نمیتونیم بعیم بیاریم ،قراره مافیا بشیم مهمونی که نیس!
_:به نظر من هر دو درست میگین ،ولی خب ا.ت همینجوری الکی نیس اموزشای لازمو میگیرن حرفه ایی میشن ،
+:نه ،نمیتونیم
.......بعد از یک ساعت زر زدن و تلاش......
+:خیله خب باشه ،اونارم بیاریم خوبه؟
_:اره ،فقد همه چیو باید توضیح بدیم. خب همونطور که گفتم ی هکر ی بادیگارد شخصی نیازه که فقد میشه دونفر
+:نامجون خیلی باهوشع،کوکم قویه...
◇:نه ،جونگکوک نه هم اینکه اون بچس هم،کوک از کجا اومد؟
+:حالا،خب یونگی چی؟ یا جیمین
◇:اوم، خاله شما این دونفرو میشناسین؟
_ مین یونگی؟
◇:بله
_:اره مادرش با ماس
+: عالیه پس یونگیو میاریم، تمومه؟
[علا مت جیهوپ :×]
×:ا.ت...
+:هوسوک!خوبی؟
×: اره،اینجا...
+:اینجا خونه ماس من درمانت کردم،چیزی میخوای؟
×:نه...
+:باش،میتونی بشینی؟
×:اره...
_:جیهوپ!خوبی؟<از پشت تلفن اینا رو میگه ها>
×:اره ممنون (:
×:راستی،چیشد؟
+:ما قراره مافیا باشیم ،با نامجونو یونگی و توعم هستی ،صورت کسی که بهت چاقو زدو ندیدی؟
×:نه،ولی فک کنم زن بود..
◇:چی؟
×:اونی که بهم چاقو زد،زن بود
◇:وای،خب حالا مدرسه رو چیکار کنیم
_:هیچی ،منتظر میمونید تا تموم شه و تا اونموقع سخت تلاش میکنید بعد میایید پیش من تا اموزش ببینید، درزم من خودم به مین یونگی و دوستش بگم بهتره، الان مراقب خودتون باشید و وانمود کنید چیزی نمیدونید ،بعد که مدرستون تموم شد میاید پیش من .
فلش بک
ا.ت ویو
سلا من اتم ، پارک ا.ت و دلم میخواد یک نفر رو به قتل برسونم....
چرا؟حتما فک کردین مافیام ولی نوچ ،نیستم .پدرم مافیا بود ولی اونو به قتل رسوندن و وقتی میخواستن مامانمم بکشن پدر مادر دوستم سوجون از اون محافظت کردن ولی اونام کشته شدن و موندیم منو سوجون.ولی چند سال پیش فهمیدم خالم هنوز زندست.و قراره کمکم کنه تا قاتل پدر مادرمونو بگیریم.
و حالا.....
پایان فلش بک
◇:که اینطور ،ولی ما تیم میخوایم درسته؟شما ادم دارید دیگه ؟چون تا اونجایی که من میدونم به تیم نیازه
_:اره ما تیمم براتون تشکیل میدیم میتونین دوستاتونو بیارین یا من انتخواب کنم..
+:شما انتخواب کنین
◇:ولی ا.ت اگر از دوستامون باشه بهتره،بهشون اعتماد داریم
+:نهه،همین الانشم بخواطر ما هوسوک تو خطره نمیتونیم بعیم بیاریم ،قراره مافیا بشیم مهمونی که نیس!
_:به نظر من هر دو درست میگین ،ولی خب ا.ت همینجوری الکی نیس اموزشای لازمو میگیرن حرفه ایی میشن ،
+:نه ،نمیتونیم
.......بعد از یک ساعت زر زدن و تلاش......
+:خیله خب باشه ،اونارم بیاریم خوبه؟
_:اره ،فقد همه چیو باید توضیح بدیم. خب همونطور که گفتم ی هکر ی بادیگارد شخصی نیازه که فقد میشه دونفر
+:نامجون خیلی باهوشع،کوکم قویه...
◇:نه ،جونگکوک نه هم اینکه اون بچس هم،کوک از کجا اومد؟
+:حالا،خب یونگی چی؟ یا جیمین
◇:اوم، خاله شما این دونفرو میشناسین؟
_ مین یونگی؟
◇:بله
_:اره مادرش با ماس
+: عالیه پس یونگیو میاریم، تمومه؟
[علا مت جیهوپ :×]
×:ا.ت...
+:هوسوک!خوبی؟
×: اره،اینجا...
+:اینجا خونه ماس من درمانت کردم،چیزی میخوای؟
×:نه...
+:باش،میتونی بشینی؟
×:اره...
_:جیهوپ!خوبی؟<از پشت تلفن اینا رو میگه ها>
×:اره ممنون (:
×:راستی،چیشد؟
+:ما قراره مافیا باشیم ،با نامجونو یونگی و توعم هستی ،صورت کسی که بهت چاقو زدو ندیدی؟
×:نه،ولی فک کنم زن بود..
◇:چی؟
×:اونی که بهم چاقو زد،زن بود
◇:وای،خب حالا مدرسه رو چیکار کنیم
_:هیچی ،منتظر میمونید تا تموم شه و تا اونموقع سخت تلاش میکنید بعد میایید پیش من تا اموزش ببینید، درزم من خودم به مین یونگی و دوستش بگم بهتره، الان مراقب خودتون باشید و وانمود کنید چیزی نمیدونید ،بعد که مدرستون تموم شد میاید پیش من .
۱.۲k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.