34 Part
رفتم داخل اتاقم. ظاهرا تا یه ساعت دیگه میخواد جلسه بزاره. جی هون رو داخل کالسکه گذاشتم و از دسته اش تکون میدادم تا خوابش ببره.
توی اون مدت هم فایلهای لبتاپم رو مرتب میکردم.
وقتی کارم تموم شد، یونا در اتاقم رو زد.
ا/ت: بیا داخل.
یونا: دیگه وقتش شده. باید بریم.
نگاهم رفت به جی هون. خوابیده بود. امیدوارم توی این مدت بیدار نشه.
ا/ت: اومدم.
باهم رفتیم داخل اتاق جلسه و روی صندلی نشستیم. یکم گذشت تا بالاخره اومد.
کوک: خب به نظرم اول خودم رو معرفی کنم. جونگ کوک هستم. رییس جدیدتون. حالا شما دونه دونه خودتون و کارتون رو داخل این شرکت بگید. راستی قبلش. شنیده بودم. یه نفر بچه داره. کدومتونید؟ ( قبل از اون. دوستان عزیزی که فکر میکردید تهیونگ رییسه چه حالی دارید؟ 😂 )
از جام بلند شدم.
ا/ت: من
یه نگاه از بالا به پایین بهم انداخت و پوزخند زد.
کوک: بعد از این جلسه بیا داخل اتاقم.
ا/ت: چشم
کوک: راستی خودت رو معرفی نکردی.
ا/ت: ا/ت هستم. منشی هستم.
کوک: چیز بیشتری نیست؟
ا/ت: خیر
روی صندلیم نشستم. جلسه زودتر از اونکه فکر میکردم تموم شد. قبل از اینکه برم داخل اتاقش. به جی هون سر زدم که خواب باشه.
در اتاقش رو زدم.
ا/ت: میتونم بیام داخل؟
کوک: بیا
ا/ت: گفتید با من کار دارید.
کوک: بشین روی صندلی.
ات: بله
کوک: نگران نیستی به خاطر اینکه بچه داری اخراجت کنم؟
ا/ت: من بهترین عملکرد رو بین بقیه داشتم با وجود بچه. کسی که بخواد منو اخراج کنه، مشکلش با عملکرد من نبوده بلکه با خودم بوده.
کوک: میبینم زبونتم که درازه.
ا/ت: من فقط جواب سوالتون رو دادم.
کوک: متاهلی؟
ا/ت: این چجوری سوالیه؟
کوک: به عنوان رییست دارم میپرسم.
ا/ت: خیر مجردم.
کوک: پس داری دست تنها یه بچه رو بزرگ میکنی؟
ا/ت: بله
بعدش از اتاقش رفتم بیرون. به اون چه اصلا؟ اداشو دراوردم. " به عنوان رییست " مسخرهه
از زبان کوک:
ازش خوشم اومده. باید یکاری کنم جذبم بشه. الان بهترین موقعیت رو دارم.
...
لایک
❤️
توی اون مدت هم فایلهای لبتاپم رو مرتب میکردم.
وقتی کارم تموم شد، یونا در اتاقم رو زد.
ا/ت: بیا داخل.
یونا: دیگه وقتش شده. باید بریم.
نگاهم رفت به جی هون. خوابیده بود. امیدوارم توی این مدت بیدار نشه.
ا/ت: اومدم.
باهم رفتیم داخل اتاق جلسه و روی صندلی نشستیم. یکم گذشت تا بالاخره اومد.
کوک: خب به نظرم اول خودم رو معرفی کنم. جونگ کوک هستم. رییس جدیدتون. حالا شما دونه دونه خودتون و کارتون رو داخل این شرکت بگید. راستی قبلش. شنیده بودم. یه نفر بچه داره. کدومتونید؟ ( قبل از اون. دوستان عزیزی که فکر میکردید تهیونگ رییسه چه حالی دارید؟ 😂 )
از جام بلند شدم.
ا/ت: من
یه نگاه از بالا به پایین بهم انداخت و پوزخند زد.
کوک: بعد از این جلسه بیا داخل اتاقم.
ا/ت: چشم
کوک: راستی خودت رو معرفی نکردی.
ا/ت: ا/ت هستم. منشی هستم.
کوک: چیز بیشتری نیست؟
ا/ت: خیر
روی صندلیم نشستم. جلسه زودتر از اونکه فکر میکردم تموم شد. قبل از اینکه برم داخل اتاقش. به جی هون سر زدم که خواب باشه.
در اتاقش رو زدم.
ا/ت: میتونم بیام داخل؟
کوک: بیا
ا/ت: گفتید با من کار دارید.
کوک: بشین روی صندلی.
ات: بله
کوک: نگران نیستی به خاطر اینکه بچه داری اخراجت کنم؟
ا/ت: من بهترین عملکرد رو بین بقیه داشتم با وجود بچه. کسی که بخواد منو اخراج کنه، مشکلش با عملکرد من نبوده بلکه با خودم بوده.
کوک: میبینم زبونتم که درازه.
ا/ت: من فقط جواب سوالتون رو دادم.
کوک: متاهلی؟
ا/ت: این چجوری سوالیه؟
کوک: به عنوان رییست دارم میپرسم.
ا/ت: خیر مجردم.
کوک: پس داری دست تنها یه بچه رو بزرگ میکنی؟
ا/ت: بله
بعدش از اتاقش رفتم بیرون. به اون چه اصلا؟ اداشو دراوردم. " به عنوان رییست " مسخرهه
از زبان کوک:
ازش خوشم اومده. باید یکاری کنم جذبم بشه. الان بهترین موقعیت رو دارم.
...
لایک
❤️
۲۸.۳k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.