love is a killre
love is a killre
p.⁹
- من یه حرفو دوبار تکرار نمیکنم
+ منظور؟
- منو یادت نمیاد ........بزار راهنماییت کنم اون روز که از توی عمارت رئیس بودی و با مخ رفتی تو زمین (خندید)
+ رو آب بخندی *پوکر
- ...........
+ تو کی هستی
- من.....کیم تهیونگم
+ پس پسر اون عوضی هستی(زیر لب)
- اره پسر اون عوضی ام متاسفانه
+؟؟؟؟
-چیه..........چرا اون جوری نگام میکنی
+ انتظار نداشتم
- انتظار چیو داشتی
+ انتظار داشتم ازش دفاع کنی
- هع ( پوز خند)
- خب....یه سوال ازت داشتم توکه میدونستی ممکنه بمیری چرا خاصتی به عنوان معمور مخفی عضو یه باند مافیا بشی
+ برای انتقام
- انتقام؟
+اره
- انتقام چی ؟
+ اون عوضی خوانوادم رو کشت(بغض سگی)
+اون حتی زن خودشم کشت(بغض و کمی عصبی)
- در باره مادرم از کجا میدونی(بغض)
+ جلوی چشمام به قتل رسید
- چ...چی
- ت..تو زنده ای تو هوانگ ات هستی
+ اره....چطور
- برادرت سوهو زندست
+ چیییییییی زندست....حالش خوبه طوریش نیست .... کجاست .....منو ببر پیشش لطفا خواهش میکنم
-اووووو باشه یه نفس بکش آروم باش
تهیونگ.ناکجا آباد. ساعت ۷ شب .
باورم نمیشه این خواهر سوهو هست البته از نظر اخلاقی هم خیلی شبیه همن خیلی شاعن و خیلی حاظر جوابن دختر خوشگل و جذابی هست در این حال کیوتم هست وات؟؟؟ و چی زر میزنم ولش بابا
رفتم دستش رو باز کرد و کمکش کردم بلند شه
+ کجا؟
- خونه آقا شجاع.........مگه نگفتی میخوای برادرت رو ببینی
+ اره
- خب همرام بیا
(همرام اومد و سوار ماشین شدیم جای که بودیم خیلی از عمارت دور بود تقریبا ۲ ساعت یا بیشتر راه بود .......خب الان باید چیکار کنم که پدرم نفهمه ات زندست یعنی باید تو عمارتم مخفیش کنم ......توی این فکرا بودم که گوشیم زنگ خور و باصدای زنگ گوشیم رشته افکارم پاره شد و به مخاطب نگاه کردم)
-این پیر خرفت دیگه ازم چی میخواد
- بله رئیس
- بله
- اوهوم
- باشه.....خدافظ
+(خندید)
- چیزی شده بگو منم بخندم *پوکر
+ حال کردم بهترین لقب ممکن رو بهش دادی ( دست زد و خندید )
-(لبخندزدن)
+ راستی چند سالته
- 28
+ هوم پس هم سنیم
- هوم
+ کی میرسیم
- میتونی بخوابی.....فکر کنم ۱ ساعت یا بیشتر
+ هعی
+ از اهنگای کلاسیک خوشت میاد
- اره چطور
+ اهنگ زنگ گوشیت
- کلا از چیزای کلاسیک خوشم میاد
+ اوهوم
( تا عمارت هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد )
- رسیدیم
+........
- ات؟؟؟!
+ .....
( نگاه کردم دیدم خیلی کیوت خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم براید استایل بغلش کردم و بردمش داخل عمارت و رفتم توی اتاقم و گذاشتمش روی تخت و اومدم پایین که دیدم جانگ کوک خیلی منحرفانه داره منو نگاه میکنه)
- اصلا اون چیزی که بهش فکر میکنی نیست
× پس میشه بگی چیه
- داستانش مفصله
× آها پس داستانش مفصله
- از جونت سیر شدی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
p.⁹
- من یه حرفو دوبار تکرار نمیکنم
+ منظور؟
- منو یادت نمیاد ........بزار راهنماییت کنم اون روز که از توی عمارت رئیس بودی و با مخ رفتی تو زمین (خندید)
+ رو آب بخندی *پوکر
- ...........
+ تو کی هستی
- من.....کیم تهیونگم
+ پس پسر اون عوضی هستی(زیر لب)
- اره پسر اون عوضی ام متاسفانه
+؟؟؟؟
-چیه..........چرا اون جوری نگام میکنی
+ انتظار نداشتم
- انتظار چیو داشتی
+ انتظار داشتم ازش دفاع کنی
- هع ( پوز خند)
- خب....یه سوال ازت داشتم توکه میدونستی ممکنه بمیری چرا خاصتی به عنوان معمور مخفی عضو یه باند مافیا بشی
+ برای انتقام
- انتقام؟
+اره
- انتقام چی ؟
+ اون عوضی خوانوادم رو کشت(بغض سگی)
+اون حتی زن خودشم کشت(بغض و کمی عصبی)
- در باره مادرم از کجا میدونی(بغض)
+ جلوی چشمام به قتل رسید
- چ...چی
- ت..تو زنده ای تو هوانگ ات هستی
+ اره....چطور
- برادرت سوهو زندست
+ چیییییییی زندست....حالش خوبه طوریش نیست .... کجاست .....منو ببر پیشش لطفا خواهش میکنم
-اووووو باشه یه نفس بکش آروم باش
تهیونگ.ناکجا آباد. ساعت ۷ شب .
باورم نمیشه این خواهر سوهو هست البته از نظر اخلاقی هم خیلی شبیه همن خیلی شاعن و خیلی حاظر جوابن دختر خوشگل و جذابی هست در این حال کیوتم هست وات؟؟؟ و چی زر میزنم ولش بابا
رفتم دستش رو باز کرد و کمکش کردم بلند شه
+ کجا؟
- خونه آقا شجاع.........مگه نگفتی میخوای برادرت رو ببینی
+ اره
- خب همرام بیا
(همرام اومد و سوار ماشین شدیم جای که بودیم خیلی از عمارت دور بود تقریبا ۲ ساعت یا بیشتر راه بود .......خب الان باید چیکار کنم که پدرم نفهمه ات زندست یعنی باید تو عمارتم مخفیش کنم ......توی این فکرا بودم که گوشیم زنگ خور و باصدای زنگ گوشیم رشته افکارم پاره شد و به مخاطب نگاه کردم)
-این پیر خرفت دیگه ازم چی میخواد
- بله رئیس
- بله
- اوهوم
- باشه.....خدافظ
+(خندید)
- چیزی شده بگو منم بخندم *پوکر
+ حال کردم بهترین لقب ممکن رو بهش دادی ( دست زد و خندید )
-(لبخندزدن)
+ راستی چند سالته
- 28
+ هوم پس هم سنیم
- هوم
+ کی میرسیم
- میتونی بخوابی.....فکر کنم ۱ ساعت یا بیشتر
+ هعی
+ از اهنگای کلاسیک خوشت میاد
- اره چطور
+ اهنگ زنگ گوشیت
- کلا از چیزای کلاسیک خوشم میاد
+ اوهوم
( تا عمارت هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد )
- رسیدیم
+........
- ات؟؟؟!
+ .....
( نگاه کردم دیدم خیلی کیوت خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم براید استایل بغلش کردم و بردمش داخل عمارت و رفتم توی اتاقم و گذاشتمش روی تخت و اومدم پایین که دیدم جانگ کوک خیلی منحرفانه داره منو نگاه میکنه)
- اصلا اون چیزی که بهش فکر میکنی نیست
× پس میشه بگی چیه
- داستانش مفصله
× آها پس داستانش مفصله
- از جونت سیر شدی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۶.۵k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.