p4
ویو ات
همینطور که داشتیم حرف میزدیم دیدم یکی
اومد داخل چرا انقدر لباسش بازه حتما دوست دختر اربابه
پایان ویو ات
(بچه ها لیا دوست دختر ته رو اینجوری نشون میدم @چیزه دیگه ای به ذهنم نرسید😂)
@هویی پیره
#بله خانم
@اربابت کجاس
# ارباب تویه دفتر کارشونن
@اها .....اممم فک کنم تو همون خدمتکار جدید باشی
+خوب که چی
@خوب که چی آره الان نشونت میدم (موهاشو گرفت دستش محکم کشید جوری که صدای ات کل امارت رو برداشت)
ته ویو
تو اتاق کارم نشسته بودم که یه صدای جیغ بلند اومد بدو بدو رفتم پایین دیدم لیا داره موهای ات رو میکشه
پایان ته ویو
_ اینجا چه خبره
@ از این هرزه بپرس
+ من هرزه نیستم
@اگه نیستی پس چی هستی ها
+ اولا موعدب باش دوما تو هق نداری با من اینجوری رفتار کنی
_ واو چه دختر شجاعی تا حالا هیچ کس با لیا اینجوری حرف نزده بود*داره تو ذهنش میگه *
_بسه
+ چشم
@ولی عشقم
_ لیا تموم
@ باشه
پرش زمانی به ضهر
_ من دارم میرم شرکت
@باشه خداحافظ عزیزم
_ خداحافظ
@اون نگهبانه چه خوشگله برم باهاش بکنم (😂)
(نگهبان ن )
@ وایسا قرص تحریک کننده بریزم خوب ببرم
@بفرماین نوشیدنی
ن نه میل ندارم
@ولی هوا گرمه باید بخورین
ن خیلی ممنون
ن چقدر هوا گرمه
@بیا بامن
ن کجا
@ گفتم بیا
ن چشم
( بردتش اتاق و باهم میکردن)
_ای وای گوشیم یادم رفت
_اومدم خونه دیدم ات دار خونرو تمیز میکنه چقدر سخت تلاش میکنه دلم براش سوخت
_ دیدم صدای ناله میاد رفتم که اتاق با صحنه ای که دیدم خوشکم زد لیا و نگهبان داشتن میکردن
ن قربان دوست دخترتون به من قرص تحریک کننده دادن
_لیا گم شو بیرون
@تهیونگ ولی
_اسمم من رو به زبونت نیار هرزه
@ بدو بدو رفت بیرون
_ که دیدم کوک زنگ زد
مکالمه کوک با ته
-سلام
*سلام میگم فردا جشن منو دوست دخترمه
-مبارکه
*میای
-اره حتما ولی کوک ات رو چیکار کنم
*چیییییی اتتتتتتت
-اره
*اون که دوست دوست دخترمه
-پس اونم میارم باشه
*باشه خداحافظ
-خداحافض
پایان مکالمه
+ارباب
_چیه
+فردا جشن دوستمه میشه برم
_اره میدونم منم میام
+ شما باشه
ولی من لباس ندارم
_برو حاضر شو بریم بخر
+ولی
_ ولی نداره
+چشم
...................................................................
خوب خوب این پارت رو طولانی گذاشتم
با اینکه چشمم درد میکرد ولی بازم گذاشتم🥺
همینطور که داشتیم حرف میزدیم دیدم یکی
اومد داخل چرا انقدر لباسش بازه حتما دوست دختر اربابه
پایان ویو ات
(بچه ها لیا دوست دختر ته رو اینجوری نشون میدم @چیزه دیگه ای به ذهنم نرسید😂)
@هویی پیره
#بله خانم
@اربابت کجاس
# ارباب تویه دفتر کارشونن
@اها .....اممم فک کنم تو همون خدمتکار جدید باشی
+خوب که چی
@خوب که چی آره الان نشونت میدم (موهاشو گرفت دستش محکم کشید جوری که صدای ات کل امارت رو برداشت)
ته ویو
تو اتاق کارم نشسته بودم که یه صدای جیغ بلند اومد بدو بدو رفتم پایین دیدم لیا داره موهای ات رو میکشه
پایان ته ویو
_ اینجا چه خبره
@ از این هرزه بپرس
+ من هرزه نیستم
@اگه نیستی پس چی هستی ها
+ اولا موعدب باش دوما تو هق نداری با من اینجوری رفتار کنی
_ واو چه دختر شجاعی تا حالا هیچ کس با لیا اینجوری حرف نزده بود*داره تو ذهنش میگه *
_بسه
+ چشم
@ولی عشقم
_ لیا تموم
@ باشه
پرش زمانی به ضهر
_ من دارم میرم شرکت
@باشه خداحافظ عزیزم
_ خداحافظ
@اون نگهبانه چه خوشگله برم باهاش بکنم (😂)
(نگهبان ن )
@ وایسا قرص تحریک کننده بریزم خوب ببرم
@بفرماین نوشیدنی
ن نه میل ندارم
@ولی هوا گرمه باید بخورین
ن خیلی ممنون
ن چقدر هوا گرمه
@بیا بامن
ن کجا
@ گفتم بیا
ن چشم
( بردتش اتاق و باهم میکردن)
_ای وای گوشیم یادم رفت
_اومدم خونه دیدم ات دار خونرو تمیز میکنه چقدر سخت تلاش میکنه دلم براش سوخت
_ دیدم صدای ناله میاد رفتم که اتاق با صحنه ای که دیدم خوشکم زد لیا و نگهبان داشتن میکردن
ن قربان دوست دخترتون به من قرص تحریک کننده دادن
_لیا گم شو بیرون
@تهیونگ ولی
_اسمم من رو به زبونت نیار هرزه
@ بدو بدو رفت بیرون
_ که دیدم کوک زنگ زد
مکالمه کوک با ته
-سلام
*سلام میگم فردا جشن منو دوست دخترمه
-مبارکه
*میای
-اره حتما ولی کوک ات رو چیکار کنم
*چیییییی اتتتتتتت
-اره
*اون که دوست دوست دخترمه
-پس اونم میارم باشه
*باشه خداحافظ
-خداحافض
پایان مکالمه
+ارباب
_چیه
+فردا جشن دوستمه میشه برم
_اره میدونم منم میام
+ شما باشه
ولی من لباس ندارم
_برو حاضر شو بریم بخر
+ولی
_ ولی نداره
+چشم
...................................................................
خوب خوب این پارت رو طولانی گذاشتم
با اینکه چشمم درد میکرد ولی بازم گذاشتم🥺
۱۸.۳k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.