💔🖤از همون روز اول❤️🧡
💔🖤از همون روز اول❤️🧡
پارت ۱۳
#مهراب
زنگ زد ب دیانا
ج داد
دیانا: سلام
مهراب: بیا خونه ما باید یک چیزایی روشن شه
دیانا: یعنی چی بیام خونه تو؟
پانیذ: کیه دیانا؟
دیانا: مهراب
مهراب: پاشو بیا تنها نیستیم مهدیسم هس
دیانا:: تو چقدر پروییی اخه دس از سر اون دختر بردار
مهراب: با اعصاب منم بازی نکن بیا دیگه
دیانا: با پانیذ میام
مهراب: اوکی فقط بیا
# دیانا
پانیذ: چی گف؟
دیانا: گف بریم اونجا
پانیذ: بریم؟؟؟؟
دیانا: اره من تنهام تو ام باس بیای
نیکا: من چی؟😶
دیانا: تو نمیخاد بیای دیگه
نیکا: خو بابا اصن خودم نخاستم
دیانا ؛ پانیذذذذ برو اماده شو دیگ
پانیذ: حله
بعد ۷ مین پانی اماده شد
سریع نیکا برامون یک اسنپ گرفت
بعد ۱۰مین رسیدیمخونه مهراب
جلو خونش یک دیویست شیش البالویی بود دقیقا مثل ماشین ارسلان
پارت ۱۳
#مهراب
زنگ زد ب دیانا
ج داد
دیانا: سلام
مهراب: بیا خونه ما باید یک چیزایی روشن شه
دیانا: یعنی چی بیام خونه تو؟
پانیذ: کیه دیانا؟
دیانا: مهراب
مهراب: پاشو بیا تنها نیستیم مهدیسم هس
دیانا:: تو چقدر پروییی اخه دس از سر اون دختر بردار
مهراب: با اعصاب منم بازی نکن بیا دیگه
دیانا: با پانیذ میام
مهراب: اوکی فقط بیا
# دیانا
پانیذ: چی گف؟
دیانا: گف بریم اونجا
پانیذ: بریم؟؟؟؟
دیانا: اره من تنهام تو ام باس بیای
نیکا: من چی؟😶
دیانا: تو نمیخاد بیای دیگه
نیکا: خو بابا اصن خودم نخاستم
دیانا ؛ پانیذذذذ برو اماده شو دیگ
پانیذ: حله
بعد ۷ مین پانی اماده شد
سریع نیکا برامون یک اسنپ گرفت
بعد ۱۰مین رسیدیمخونه مهراب
جلو خونش یک دیویست شیش البالویی بود دقیقا مثل ماشین ارسلان
۲۱.۸k
۱۵ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.