وانشات و سناریو/Oneshot and Senario
انیمه:مای هیرو آکادمی/My Hero Academia
موضوع:اگه بیان و ببینن که غذا رو سوزوندین و کله خونه رو دود گرفته
کاراکترها:شوتو/Shoto_دابی/Doby
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
شوتو/Shoto:
قرار بود که تو و شوتو باهم نهار درست کنید.غذا رو درست کرده بودید و گذاشته بودید توی فر.تو به شوتو گفتی که بره فروشگاه و نوشیدنی و خوراکی بگیره.نزدیک نیم ساعت بود که شوتو رفته بود و غذا نردیک دو ساعت بود که توی فر بود.شوتو از خرید برگشت و بوی آتیش شنید؛برای همین خریدا رو گذاشت جلوی در و با سرعت اومد داخل آشپزخونه.
:هی ا/ت!حالت خوبه؟چیزی شده؟!
بهخاطر دود زیاد داشتی سرفه میکردی.ظرف رو از داخل فر درآوردی و گذاشتیش داخل ظرفشویی.همونطور که سرفه میکردی،برگشتی عقب و از فر دور شدی که خوردی به شوتو.تازه متوجه اون شدی.
:عه شوتو!تو کی برگشتی؟
:همین الان.بگو ببینم چی شده؟
:هیچی!فقط غذا توی فر سوخت و خونه پر شد از دود.
:خب،مشکلی نیست فدای سرت.خودت خوبی؟چیزیت نشده؟
:آره حالم خوبه،نگاران نباش.هوففف...حالا چی بخوریم من گشنمه!
:بیا،زنگ میزنیم برامون غذا بیارن یا میریم بیرون.
:نه بیخیال.تو خونه چندتا کاپ رامن داریم.
:خیلی خب.ولی بازم خونه رو نبری هوا!حواست باشه!
بعد تو با اخم نگاهش کردی.
:شوخی کردم،شوخی.
و بعد،رفتی دوتا کاپ رامن آماده کردی و آوردی توی هال تا بخورید.
دابی/Doby:
دابی تو اتاق خوابیده بود و توهم توی هال نشسته بودی و تلویزیون تماشا میکردی.غذا درست کرده بودی و گذاشته بودی توی فر.غذا رو در اصل باید بعد از یک یا نیم ساعت از فر درمیآوردی؛ولی تو حواست نبود و بعد از تقریبا دو ساعت فهمیدی غذا توی فر.دود کل خونه رو گرفته بود و درست تو همین موقع دابی بیدار شده بود.
:ا/ت!من خواب بودم و هیچ آتیشی نسوزوندم!چی شده؟
:هیچی...خواب دیدی غذا توی فر سوخته کل خونه رو هم دود گرفته.
:عه؟یعنی این الان خوابه؟
:معلومه که نه!
:پس چی شده؟
:غذا توی فر جزغاله شده!
:اها...خب مهم نیست.بیا عصبانی نباش حالا یه چیز دیگه میخوریم.
:مثلا چی بخوریم؟
:نودل،رامن،بریم بیرون غذا بخوریم یا بگیم بیارن برامون؛بیا!
:هوم،بریم بیرون غذا بخوریم!
:خیلی خب آماده شو بریم!
بعد با هم آماده شدید و رفتین به یه رستوران و اونجا غذاتون رو خوردید.
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
موضوع:اگه بیان و ببینن که غذا رو سوزوندین و کله خونه رو دود گرفته
کاراکترها:شوتو/Shoto_دابی/Doby
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
شوتو/Shoto:
قرار بود که تو و شوتو باهم نهار درست کنید.غذا رو درست کرده بودید و گذاشته بودید توی فر.تو به شوتو گفتی که بره فروشگاه و نوشیدنی و خوراکی بگیره.نزدیک نیم ساعت بود که شوتو رفته بود و غذا نردیک دو ساعت بود که توی فر بود.شوتو از خرید برگشت و بوی آتیش شنید؛برای همین خریدا رو گذاشت جلوی در و با سرعت اومد داخل آشپزخونه.
:هی ا/ت!حالت خوبه؟چیزی شده؟!
بهخاطر دود زیاد داشتی سرفه میکردی.ظرف رو از داخل فر درآوردی و گذاشتیش داخل ظرفشویی.همونطور که سرفه میکردی،برگشتی عقب و از فر دور شدی که خوردی به شوتو.تازه متوجه اون شدی.
:عه شوتو!تو کی برگشتی؟
:همین الان.بگو ببینم چی شده؟
:هیچی!فقط غذا توی فر سوخت و خونه پر شد از دود.
:خب،مشکلی نیست فدای سرت.خودت خوبی؟چیزیت نشده؟
:آره حالم خوبه،نگاران نباش.هوففف...حالا چی بخوریم من گشنمه!
:بیا،زنگ میزنیم برامون غذا بیارن یا میریم بیرون.
:نه بیخیال.تو خونه چندتا کاپ رامن داریم.
:خیلی خب.ولی بازم خونه رو نبری هوا!حواست باشه!
بعد تو با اخم نگاهش کردی.
:شوخی کردم،شوخی.
و بعد،رفتی دوتا کاپ رامن آماده کردی و آوردی توی هال تا بخورید.
دابی/Doby:
دابی تو اتاق خوابیده بود و توهم توی هال نشسته بودی و تلویزیون تماشا میکردی.غذا درست کرده بودی و گذاشته بودی توی فر.غذا رو در اصل باید بعد از یک یا نیم ساعت از فر درمیآوردی؛ولی تو حواست نبود و بعد از تقریبا دو ساعت فهمیدی غذا توی فر.دود کل خونه رو گرفته بود و درست تو همین موقع دابی بیدار شده بود.
:ا/ت!من خواب بودم و هیچ آتیشی نسوزوندم!چی شده؟
:هیچی...خواب دیدی غذا توی فر سوخته کل خونه رو هم دود گرفته.
:عه؟یعنی این الان خوابه؟
:معلومه که نه!
:پس چی شده؟
:غذا توی فر جزغاله شده!
:اها...خب مهم نیست.بیا عصبانی نباش حالا یه چیز دیگه میخوریم.
:مثلا چی بخوریم؟
:نودل،رامن،بریم بیرون غذا بخوریم یا بگیم بیارن برامون؛بیا!
:هوم،بریم بیرون غذا بخوریم!
:خیلی خب آماده شو بریم!
بعد با هم آماده شدید و رفتین به یه رستوران و اونجا غذاتون رو خوردید.
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
۱۱.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.