عاشقان واقعی
پارت ۱۲
*
یونجین: آبجییییییییی دلم برات تنگ شده بوددد( بغل کردن)
یونا:یونجینننن (بغل کردن)
صوفیا: پس ماچی؟
یونجین:( بغل کردن کوک و صوفیا) دلم برات تنگ شده بود مامان..دلم برات تنگ شده بود بابا
*
ناکسو: مامانیییییی
آنا: جانممممم( بغل کردن)
ته: اینم از پسرامون
**
آنا: بچهااا بیاید سر غذااا
آنیا: نهههههه هنوز بازیمون تموم نشده
لیلا: کی تموم میشه!؟😂😂
***
ناکسو؛ اومدیمم*
آنا: خوش اومدید..هعیی دوقلو هارو ببین دست دردست هم میان...منم از این آبجی داداشا موخوام
ته: انشالله دفعه بعد😂
آنا: کوفت
*
یونجین: آبجییییییییی دلم برات تنگ شده بوددد( بغل کردن)
یونا:یونجینننن (بغل کردن)
صوفیا: پس ماچی؟
یونجین:( بغل کردن کوک و صوفیا) دلم برات تنگ شده بود مامان..دلم برات تنگ شده بود بابا
*
ناکسو: مامانیییییی
آنا: جانممممم( بغل کردن)
ته: اینم از پسرامون
**
آنا: بچهااا بیاید سر غذااا
آنیا: نهههههه هنوز بازیمون تموم نشده
لیلا: کی تموم میشه!؟😂😂
***
ناکسو؛ اومدیمم*
آنا: خوش اومدید..هعیی دوقلو هارو ببین دست دردست هم میان...منم از این آبجی داداشا موخوام
ته: انشالله دفعه بعد😂
آنا: کوفت
۷.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.