پارتی هشت نفره p²⁰
امروز اولین روز سه ماهگی ا.ت بود..ا.ت امروز باید بره سونوگرافی ولی به هیچ کدوم از اعضا نگفته بود.چون میخواست سوپرازشون کنه برای همین با دوستش میره.
تهیونگ: کسی میدونه که ا.ت کجا رفته خیلی دیر کردن من ناراحتشم
جین: گفت که میره با دوستش خرید ولی دیگه نگفت که کی برمیگرده
کوک: خوب زنگ بزنید بهش.
جیمین: بابا یه بار هم رفته بیرون بعد از سه ماه بزارید راحت باشه دیگه.
جیهوپ: ماخودمون میدونم .فقط نگرانشیم که چیزیش شده باشه.
نامجون: یه ساعت صبر میکنیم اگر نبود دیگه باید نگرانش بشیم.
کوک: بگید موز و شیر هم بگیره
جین: کسی قرار نیست به ا.ت زنگ بزنه کوک...دو دقیقه نگذشت که که صدای در اومد.ا.ت آزمایش سونوگرافیش رو گرفته بود جلوی صورتش برای سوپرایز کردن .نامجون در رو باز میکنه و شگفت زده میشه
نامجون: وایی...این چیه ا.ت؟
ا.ت: میشه بزاری بیام تو از گرما هلاک شدم..
نامجون: آخه نمیگی گرما زده میشی تو دختر:/
ا.ت میاد داخل و داد میزنه: کی میخواد دخترش رو ببینه؟؟
تهیونگ: جانم؟
کوک: بانی به دنیا اومده؟
شوگا: وایییی کوک
همه جمع میشن و میشینن روی مبل...جین میره برای ا.ت آبمیوه درست کنه که گرما ی بدنش از بین بره..ا.ت لباسش رو عوض می کنه و دست و صورتش رو میشوره..
ا.ت: آماده اید..
جیهوپ: زود بزار میخوام دخترم رو ببینم.
بعد ا.ت سی دی سونو گرافیک رو میزاره. همه ذوق کرده بودن از دیدن بچه. جین دستش رو میزاره روی شکم ا.ت
جین: هندسام بابایی..چقدر کوچولویی تو.
شوگا هی سر و ته میشه
شوگا: کدوم سرشه..کلش کجاست ا.ت؟
ا.ت: شوگا بچه میچرخه...:|
شوگا: پیشی کوچولوی بابا ...واییی خدا
تهیونگ: کسی میدونه که ا.ت کجا رفته خیلی دیر کردن من ناراحتشم
جین: گفت که میره با دوستش خرید ولی دیگه نگفت که کی برمیگرده
کوک: خوب زنگ بزنید بهش.
جیمین: بابا یه بار هم رفته بیرون بعد از سه ماه بزارید راحت باشه دیگه.
جیهوپ: ماخودمون میدونم .فقط نگرانشیم که چیزیش شده باشه.
نامجون: یه ساعت صبر میکنیم اگر نبود دیگه باید نگرانش بشیم.
کوک: بگید موز و شیر هم بگیره
جین: کسی قرار نیست به ا.ت زنگ بزنه کوک...دو دقیقه نگذشت که که صدای در اومد.ا.ت آزمایش سونوگرافیش رو گرفته بود جلوی صورتش برای سوپرایز کردن .نامجون در رو باز میکنه و شگفت زده میشه
نامجون: وایی...این چیه ا.ت؟
ا.ت: میشه بزاری بیام تو از گرما هلاک شدم..
نامجون: آخه نمیگی گرما زده میشی تو دختر:/
ا.ت میاد داخل و داد میزنه: کی میخواد دخترش رو ببینه؟؟
تهیونگ: جانم؟
کوک: بانی به دنیا اومده؟
شوگا: وایییی کوک
همه جمع میشن و میشینن روی مبل...جین میره برای ا.ت آبمیوه درست کنه که گرما ی بدنش از بین بره..ا.ت لباسش رو عوض می کنه و دست و صورتش رو میشوره..
ا.ت: آماده اید..
جیهوپ: زود بزار میخوام دخترم رو ببینم.
بعد ا.ت سی دی سونو گرافیک رو میزاره. همه ذوق کرده بودن از دیدن بچه. جین دستش رو میزاره روی شکم ا.ت
جین: هندسام بابایی..چقدر کوچولویی تو.
شوگا هی سر و ته میشه
شوگا: کدوم سرشه..کلش کجاست ا.ت؟
ا.ت: شوگا بچه میچرخه...:|
شوگا: پیشی کوچولوی بابا ...واییی خدا
۳.۶k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.