°•سناریو•°
وقتی تولدت رو یادشون میره و میخان جبرانش کنن
نامجون:
از خونه بیرون زده بودی و نامجونم از فرصت استفاده میکنه و آشپز میاره و یه شب فوقالعاده رمانتیک واست میسازه
جین:ا.تی...ببین منو...
ا.ت: ها چیه؟
جین:دارا دا دام...بلیط هواپیما به نیویورک...*خنده
ا.ت:جینییییی هقق* بغل وخر ذوق
یونگی:
باهاش قهر بودی چون تولدتو یادش رفته بود
یونگی:ا.ت...زندگیم...قهر نکن باهام ناراحت میشما...ببین منو یه دیقه ...امروز روز توعه باشه؟؟هرچی و هر کجا تو بگی میریم...پس بلد شو*کیس کوتاه
هوسوک:مگه میشه هوسوک تولدتو یادش بره؟؟
نامجون:
از خونه بیرون زده بودی و نامجونم از فرصت استفاده میکنه و آشپز میاره و یه شب فوقالعاده رمانتیک واست میسازه
جین:ا.تی...ببین منو...
ا.ت: ها چیه؟
جین:دارا دا دام...بلیط هواپیما به نیویورک...*خنده
ا.ت:جینییییی هقق* بغل وخر ذوق
یونگی:
باهاش قهر بودی چون تولدتو یادش رفته بود
یونگی:ا.ت...زندگیم...قهر نکن باهام ناراحت میشما...ببین منو یه دیقه ...امروز روز توعه باشه؟؟هرچی و هر کجا تو بگی میریم...پس بلد شو*کیس کوتاه
هوسوک:مگه میشه هوسوک تولدتو یادش بره؟؟
۱.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.