(انتقام یا عشق)
پارت: ۴
یک هفته قبل...
موقعیت، کلوپ شبانه، ساعت ۹ شب
هایون به اجبار دوستاش باهاشون به یه کلوپ شبانه رفت، بعد از خوردن کمی مکگولی، مردی رو دید که ماسک زده بود و با یک نفر حرف میزد. کمی که دقت کرد دید مردی که ماسک زده بود اسلحه بی صدا داره و میخواد وقتی صحبت هاش تموم شد طرف مقابل رو بکشه.
وقتی خواست ماشه اسلحه رو بکشه هایون تو یه حرکت دستش رو خم کرد و اسلحه رو برداشت و گرفت سمت خودش، چون مرد ماسک داشت نتونست صورتش رو ببینه و فقط چشماش رو دید، مرد سریعا قبل از اینکه هایون کاری کنه فرار کرد
ده دقیقه بعد پلیس اومد و مردی که داشت با اون مرد ماسک دار صحبت میکرد دستگیر شد.
مرد رو بردن تو اتاق بازجویی و هایون بعد از عوض کردن لباسش او داخل اتاق و رو به روی او نشست:
-اسمت چیه؟
- پارک مین هوان
- شغلت؟
- تو همون کلوپ شبانه کار میکنم
- چه نسبتی با اون مردی که ماسک زده بود داری؟
- هیچی اون فقط از من سوال پرسید و منم جواب دادم
- راجب چی سوال پرسید؟
- دنبال یه مردی میگشت که چند سال پیش دستیار یه مافیای معروف بود اسم چی بود... آها جانگ هیوک
- جانگ هیوک؟
- آره، چندین سال پیش دستیار وفادار یه مافیا بود به اسم جونگ این
- جونگ این.... آره میشناسمش، اما یادمه تا چند وقت دیگه خبری ازش نشد
- چون مافیا بودن رو به خاطر اینکه تشکیل خانواده داده بود کنار گذاشت
- خب و اون مرد چرا دنبال اون دستیار بود؟
- بعد از اینکه جونگ این مافیا بودن رو ترک کرد هیوک خیلی عصبانی شد و با هم دعوا کردن، جونگ این قبول نکرد که هیوک رئیس مافیا بشه و کل گروه مافیای خودش از هم پاشید، هیوک بعد ازاینکه از زندان آزاد شد رفت تو مزرعه ای که جونگ این زندگی میکرد و خودش و زنش رو کشت، اما پسرش رو پیدا نکرد و به همین دلیل بیخیال شد، همون مردی که دیدی اسمش تهیونگ و رئیس مافیاست و میخواد انتقام مرگ پدر و مادرش رو بگیره
- کیم تهیونگ...
پایان فلش بک
هایون تازه فهمید که چه کسی رو دیده و بی سیمش رو برداشت:
- همگی توی حالت آماده باش باشید، یه مهمون ناخوانده داریم...
یک هفته قبل...
موقعیت، کلوپ شبانه، ساعت ۹ شب
هایون به اجبار دوستاش باهاشون به یه کلوپ شبانه رفت، بعد از خوردن کمی مکگولی، مردی رو دید که ماسک زده بود و با یک نفر حرف میزد. کمی که دقت کرد دید مردی که ماسک زده بود اسلحه بی صدا داره و میخواد وقتی صحبت هاش تموم شد طرف مقابل رو بکشه.
وقتی خواست ماشه اسلحه رو بکشه هایون تو یه حرکت دستش رو خم کرد و اسلحه رو برداشت و گرفت سمت خودش، چون مرد ماسک داشت نتونست صورتش رو ببینه و فقط چشماش رو دید، مرد سریعا قبل از اینکه هایون کاری کنه فرار کرد
ده دقیقه بعد پلیس اومد و مردی که داشت با اون مرد ماسک دار صحبت میکرد دستگیر شد.
مرد رو بردن تو اتاق بازجویی و هایون بعد از عوض کردن لباسش او داخل اتاق و رو به روی او نشست:
-اسمت چیه؟
- پارک مین هوان
- شغلت؟
- تو همون کلوپ شبانه کار میکنم
- چه نسبتی با اون مردی که ماسک زده بود داری؟
- هیچی اون فقط از من سوال پرسید و منم جواب دادم
- راجب چی سوال پرسید؟
- دنبال یه مردی میگشت که چند سال پیش دستیار یه مافیای معروف بود اسم چی بود... آها جانگ هیوک
- جانگ هیوک؟
- آره، چندین سال پیش دستیار وفادار یه مافیا بود به اسم جونگ این
- جونگ این.... آره میشناسمش، اما یادمه تا چند وقت دیگه خبری ازش نشد
- چون مافیا بودن رو به خاطر اینکه تشکیل خانواده داده بود کنار گذاشت
- خب و اون مرد چرا دنبال اون دستیار بود؟
- بعد از اینکه جونگ این مافیا بودن رو ترک کرد هیوک خیلی عصبانی شد و با هم دعوا کردن، جونگ این قبول نکرد که هیوک رئیس مافیا بشه و کل گروه مافیای خودش از هم پاشید، هیوک بعد ازاینکه از زندان آزاد شد رفت تو مزرعه ای که جونگ این زندگی میکرد و خودش و زنش رو کشت، اما پسرش رو پیدا نکرد و به همین دلیل بیخیال شد، همون مردی که دیدی اسمش تهیونگ و رئیس مافیاست و میخواد انتقام مرگ پدر و مادرش رو بگیره
- کیم تهیونگ...
پایان فلش بک
هایون تازه فهمید که چه کسی رو دیده و بی سیمش رو برداشت:
- همگی توی حالت آماده باش باشید، یه مهمون ناخوانده داریم...
۲.۰k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.