عشق جدید
حوصله ندارم توضیح بدم پسسسس
۱ ماه بعد
ا.ت:اخخخخخخخخخ کوکککککک
کوک:رسیدیم رسیدیم
کوک از ماشین پیاده شد:کمک کنین همسرم بارداره
ا.ت رو برن اتاق عمل
۱ساعت بعد
دکتر :آقای جئون
کوک:دکتر چی شد
دکتر:عمل با موفقیت انجام شد همسر و دخترتون حالشون خوبه
کوک:آخ خیلی ممنونم آقای دکتر
کوک رفت دختر خوشگلشو گرفت و باهم دوتایی رفتن اتاق ا.ت
ا.ت:کوک بچم
کوک:عشقم ببین چقدر خوشگله به مامانش رفته
ا.ت:چشاش به باباش رفته
کوک:اسمشو چب بزاریم
ا.ت:جئون ساشا
کوک:ساشا بابا حالت چطوره
ا.ت:خنده
۱ هفته بعد
تو این ۱ همه من برگشتم سر کار و ساشا بزرگ تر و خوشگل تر میشه
ا.ت:اوف این پروژه ها هم که تمومی نداره
لیا ویو
من عاشق کوک شدم و باید به دستش بیارم ی نقشه خوب به سرم زد
لیا رفت توی قهوه کوک پودر تحریک کننده ریخت و برو برای کوک
لیا:بفرمائید رئیس
کوک:ممنون
کوک ویو
وقتی قهوم تموم شد بد جور گرمم شده بود پایین تنم اذیتم میکرد آخ نه این لیا آه نه نه من نباید اینکارو انجام بدم
کوک:خانم لیم بفرمائید برون لطفا
لیا:رئیس حالتون خوبه
کوک::اره فقط برید بیرون
لیا:اما
کوک:بریدددد
لیا رفت و کوک به ا.ت زنگ زد
ا.ت ویو
داشتم کار میکردم که تلفنم زنگ خورد
ا.ت:عشقم
کوک: ا ات اهه
ا.ت:کوک خوبی
کوک:آه ا.ت سریع بیا تو اتاقم
ا.ت سریع رفت داخل اتاق کوک و با چیزی که دید تعجب کرد
کوک عرق کرده بود پایین تنش دوبرابر شده بود
ا.ت:ک کوک چی شده تحریک شدی
کوک:اهه آره
ا.ت:کی تحریک کردهههه
کوک:لیا تو قهوم پودر تحریک کننده ریخت
ا.ت:دختره هرزه
کوک:اهه بیب ولش بیا اوعضام خرابه
ا.ت که چاره ای نداشت اومد نزدیم و لب کوک رو بوسید
...(بچه ها من اسمات درخواستی مینویسم اگه خواستین)
کوک:آه تموم شد خیلی حال داد
ا.ت:اهه بله برای شما خوب بود
ا.ت لباسشو پوشید
ا.ت:عشقم من میرم خوبه
کوک:صبر کن منم میام
ا.ت:اوک
.....
۱ ماه بعد
ا.ت:اخخخخخخخخخ کوکککککک
کوک:رسیدیم رسیدیم
کوک از ماشین پیاده شد:کمک کنین همسرم بارداره
ا.ت رو برن اتاق عمل
۱ساعت بعد
دکتر :آقای جئون
کوک:دکتر چی شد
دکتر:عمل با موفقیت انجام شد همسر و دخترتون حالشون خوبه
کوک:آخ خیلی ممنونم آقای دکتر
کوک رفت دختر خوشگلشو گرفت و باهم دوتایی رفتن اتاق ا.ت
ا.ت:کوک بچم
کوک:عشقم ببین چقدر خوشگله به مامانش رفته
ا.ت:چشاش به باباش رفته
کوک:اسمشو چب بزاریم
ا.ت:جئون ساشا
کوک:ساشا بابا حالت چطوره
ا.ت:خنده
۱ هفته بعد
تو این ۱ همه من برگشتم سر کار و ساشا بزرگ تر و خوشگل تر میشه
ا.ت:اوف این پروژه ها هم که تمومی نداره
لیا ویو
من عاشق کوک شدم و باید به دستش بیارم ی نقشه خوب به سرم زد
لیا رفت توی قهوه کوک پودر تحریک کننده ریخت و برو برای کوک
لیا:بفرمائید رئیس
کوک:ممنون
کوک ویو
وقتی قهوم تموم شد بد جور گرمم شده بود پایین تنم اذیتم میکرد آخ نه این لیا آه نه نه من نباید اینکارو انجام بدم
کوک:خانم لیم بفرمائید برون لطفا
لیا:رئیس حالتون خوبه
کوک::اره فقط برید بیرون
لیا:اما
کوک:بریدددد
لیا رفت و کوک به ا.ت زنگ زد
ا.ت ویو
داشتم کار میکردم که تلفنم زنگ خورد
ا.ت:عشقم
کوک: ا ات اهه
ا.ت:کوک خوبی
کوک:آه ا.ت سریع بیا تو اتاقم
ا.ت سریع رفت داخل اتاق کوک و با چیزی که دید تعجب کرد
کوک عرق کرده بود پایین تنش دوبرابر شده بود
ا.ت:ک کوک چی شده تحریک شدی
کوک:اهه آره
ا.ت:کی تحریک کردهههه
کوک:لیا تو قهوم پودر تحریک کننده ریخت
ا.ت:دختره هرزه
کوک:اهه بیب ولش بیا اوعضام خرابه
ا.ت که چاره ای نداشت اومد نزدیم و لب کوک رو بوسید
...(بچه ها من اسمات درخواستی مینویسم اگه خواستین)
کوک:آه تموم شد خیلی حال داد
ا.ت:اهه بله برای شما خوب بود
ا.ت لباسشو پوشید
ا.ت:عشقم من میرم خوبه
کوک:صبر کن منم میام
ا.ت:اوک
.....
۳.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.