رز قرمز پارت ۳

چند روز بعد منشی بهت زنگ زد و گفت تور فردا ساعت ۷ هست یعنی تو باید ۶ فرودگاه باشی توعم گفتی چسم ساعت ۷عصر بود شام تو خوردی بعد رفتی سراغ کمد و چمدونت منشی گفته بود اول از همه امریکا میریم ۳ تا شلوار لی زانو زخمی برداشتی به رنگ های سیاه کتان و ۲تاهم لی یه کمر بند قرمز و یه کمر بند سیاه برداشتی تیشرت سیاه و قرمز و سفید برای بیرون ۲دست لباس راحتی و یدونه کلاه براشتی چون تو مقثد هاتون عربستان سعودی هم بود یدونه شلوارک خیلی خوسگا که روی جیب پشتیش افتاب گردون بود رو هم برداشتی وکلی خرت و پرت ارایشی و بهداشتی از اونجور چیزا
خوابیدی حدود ساعت ۱۱بود صبح ساعت۱۰بیدار شدی صبحونه خوردی و رفتی بیرون عینک افتابی و کرم ضد افتاب و کیف کمری خریدی بر گشتی ساعت ۵ با چمدون حاضر در اومدی با تاکسی رفتی دقیق ساعت ۶ فرودگاه رسیدی پاسپورتت رو در اوردی اعضا و ویه پسر دیگه رو هم دیدی ب علاوه ی پی دی نیم و بادیگارد ها و اشخاصی که باید حضور میداشتن
به همه سلام کردی پیدی نیم هم سلام کرد تا خواستی بگی کی هستی گفت بله میدونم خانم پارک امید وارم این سفر کاری خوش بگذره بهتون تشکر کردی رفتی جلو پاسپورتت رو دادی و بلیطتت رو گرفتی همون پسر ناشناسه اومد خودشو معرفی کرد
سلام من کای هستم
خانم منشی من رو جای خودشون فرستادن و شما؟
سلام من پارک شوکی هستم خوش وقتم دستش رو دراز کرد که دست بدی ولی تو یه لبخند زدی و رفتی از پیشش بلاخره سوار هوا پیما شدین
ادامه پارت بعد