آهنگ قلب من 🎼 ●Part ۱۹●
دکتر: خب چاقو دقیقا به پایین قلبش اصابت کرده و اگر فقط یک میلی متر بالاتر بود درجا از دست میدادیمش و خب عمل سنگینی رو پشت سر گذاشته چون چنتا از رگ های اصلیش به شدت آسیب دیده بودن فقط میتونیم امیدوار باشیم که تحمل بکنه
شوگا: جای دیگش که آسیب ندیده؟
دکتر: چرا اتفاقا شونه سمت چپش هم شکسته و بخاطر اینکه تو زمانه عادت ماهیانشون بودنو به تخمدان آسیب رسیده ممکنه خیلی سخت بچه دار بشن
شوگا: اوففف دیگه بلایی هست که سرش نیومده باشه
دکتر: متاسفم ولی اون شخصی که قصد آسیب داشته خیلی بی رحم بوده و به شدت کتکش زده و الان روی بدن خانم یونگ پر از جای کبودی و زخم های عمیقه که البته بهش رسیدگی شده
شوگا: خیلی ممنونم بابت توضیحاتتون
دکتر: خواهش میکنم فعلا
دکتر رفت و من دوباره به نابی خیره شدم ، آخه اون دختر مگه چه گناهی کرده هوفف ، یک ساعتی میشد که اونجا بودم که منیجر نابی هم بهم پیوست
منیجر: دیشب اتفاقی افتاده بود بینتون که اون انقدر بهم ریخته بود؟
شوگا: نه من خودمم از رفتارش تعجب کردم آخه تا بعد از ظهر سرحال بود
منیجر: اون خیلی دختر حساسیه برخلاف چیزی که میخواد نشون بده
شوگا: خانوادش کجان؟
منیجر: مادرشو که توی پنج سالگی بخاطر سرطان ازدست داد پدرشم معتاده و وقتی بچه بوده اون رو خیلی کتک میزده و اون حتی بجای خواهر کوچیک ترشم کتک میخورده ، اون مرد که اسم خودش رو پدر گذشته دوتا دختر بچه کوچیک رو میفرستاده تا براش کار کننو پول موادشو براش جمع کنن و نابی برای اینکه خواهر کوچیک ترش آسیبی نبینه نمیزاشت اون کار کنه و خودش دو برابر کار میکرده تا اینکه ۱۳ سالش میشه و با پولایی که یواشکی جمع کرده بوده از خونه همراه خواهرش فرار میکنه ، اون خواهرشو میبره پیش خالش و خودش هم توی تست کمپانی شرکت میکنه و قبول میشه و همزمان با تمرین کردن هم مدرسه میرفت و هم کار میکرد و خرج خواهرشو میداد و خب اونهمه سختیش جواب داد و الان خودش ایدل عالی شده و خواهرشم توی خارج از کشور پزشکی میخونه ولی خب مثل اینکه هیتر ها اصلا از وجود نابی خوشحال نیستن
شوگا: باورم نمیشه اون اینهمه سختی رو تحمل کرده
منیجر: هه هیچکس باورش نمیشه چون اون همه چیز رو درون خودش میریزه و ظاهرش رو خوشحال نشون میده
شوگا با شنیدن این حرف ها دلش بدجور برای نابی سوخت اون دختر برای اینهمه سختی کشیدن زیادی لطیف و حساس بود
شوگا: الان یعنی تنها کسی که از خانوادش مونده خواهرشه؟
منیجر: اوهوم که اونم خارج از کشوره و فقط هر از گاهی به نابی زنگ میزنه
شوگا: اون دختر خیلی قوی هست که اینهمه سختی رو تحمل کرده پس میتونه بازم مقاومت کنه و برگرده پیش ما
منیجر: آره ولی اگر خودش بخواد
کپی ممنوع ❌
شوگا: جای دیگش که آسیب ندیده؟
دکتر: چرا اتفاقا شونه سمت چپش هم شکسته و بخاطر اینکه تو زمانه عادت ماهیانشون بودنو به تخمدان آسیب رسیده ممکنه خیلی سخت بچه دار بشن
شوگا: اوففف دیگه بلایی هست که سرش نیومده باشه
دکتر: متاسفم ولی اون شخصی که قصد آسیب داشته خیلی بی رحم بوده و به شدت کتکش زده و الان روی بدن خانم یونگ پر از جای کبودی و زخم های عمیقه که البته بهش رسیدگی شده
شوگا: خیلی ممنونم بابت توضیحاتتون
دکتر: خواهش میکنم فعلا
دکتر رفت و من دوباره به نابی خیره شدم ، آخه اون دختر مگه چه گناهی کرده هوفف ، یک ساعتی میشد که اونجا بودم که منیجر نابی هم بهم پیوست
منیجر: دیشب اتفاقی افتاده بود بینتون که اون انقدر بهم ریخته بود؟
شوگا: نه من خودمم از رفتارش تعجب کردم آخه تا بعد از ظهر سرحال بود
منیجر: اون خیلی دختر حساسیه برخلاف چیزی که میخواد نشون بده
شوگا: خانوادش کجان؟
منیجر: مادرشو که توی پنج سالگی بخاطر سرطان ازدست داد پدرشم معتاده و وقتی بچه بوده اون رو خیلی کتک میزده و اون حتی بجای خواهر کوچیک ترشم کتک میخورده ، اون مرد که اسم خودش رو پدر گذشته دوتا دختر بچه کوچیک رو میفرستاده تا براش کار کننو پول موادشو براش جمع کنن و نابی برای اینکه خواهر کوچیک ترش آسیبی نبینه نمیزاشت اون کار کنه و خودش دو برابر کار میکرده تا اینکه ۱۳ سالش میشه و با پولایی که یواشکی جمع کرده بوده از خونه همراه خواهرش فرار میکنه ، اون خواهرشو میبره پیش خالش و خودش هم توی تست کمپانی شرکت میکنه و قبول میشه و همزمان با تمرین کردن هم مدرسه میرفت و هم کار میکرد و خرج خواهرشو میداد و خب اونهمه سختیش جواب داد و الان خودش ایدل عالی شده و خواهرشم توی خارج از کشور پزشکی میخونه ولی خب مثل اینکه هیتر ها اصلا از وجود نابی خوشحال نیستن
شوگا: باورم نمیشه اون اینهمه سختی رو تحمل کرده
منیجر: هه هیچکس باورش نمیشه چون اون همه چیز رو درون خودش میریزه و ظاهرش رو خوشحال نشون میده
شوگا با شنیدن این حرف ها دلش بدجور برای نابی سوخت اون دختر برای اینهمه سختی کشیدن زیادی لطیف و حساس بود
شوگا: الان یعنی تنها کسی که از خانوادش مونده خواهرشه؟
منیجر: اوهوم که اونم خارج از کشوره و فقط هر از گاهی به نابی زنگ میزنه
شوگا: اون دختر خیلی قوی هست که اینهمه سختی رو تحمل کرده پس میتونه بازم مقاومت کنه و برگرده پیش ما
منیجر: آره ولی اگر خودش بخواد
کپی ممنوع ❌
۷۳.۷k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.