✨Fake jimin
ForcedLove2 🥀✨p3✨
دیدم جیمین و جونگ سوک زخمی افتادن اون گوشی درگیر بودن ..
جیمین:گمشین بیروننننن
جونگ سوک:برید اینجا چی میخواین
یکم سرو صدا خوابیده بود منو تی کی رفتیم کمک شون کردیم رفتیم بیرون که
جیمین:ات ات کو کجا مونددددد؟!
تی کی : نمیدونم
+:هی جیمین فکر کردی میتونی از دست من در بری ؟!
ات:جیمین جیمین برووو فرار کنن
خون چشامو گرفت اون مرتیکه عوضی اسلحه رو روی سر ات گرفته بود
که ات بهم اشاره کرد با چشماش که بالا رو ببینم دیدم دوتا تک تیر انداز سرشو نشون گرفتن منم با علامت بهشون گفتم که مراقب باشن باید حواسش و پرت میکردم به جونگ سوکم با علامت گفتم که اونم مراقب باشع
جیمین:بگو چی از من میخوای ها؟!
+:عع نمیدونی؟!
جیمین:چ.چرااا
جیمین اشاره به تک تیر اندازا
جیمین:حاضرین؟۱,۲,۳
یهو با صدای شلیک همه جا سکوت شد
ات:جیغغغغغغغ .....جیمین جیمین
جیمین:ات بدو بدو بیااااااا
ات: اومدممممممممممممممم
سریع رفتیم سوار ماشین شدیم چون که جیمینو جونگ سوک زخمی بودن من رانندگی کردم
ات:جیمین حالتون خوبه ؟!
جیمین:نه درد دارم تیر خوردم
ات:هااااا....چییی
جیمین:هیچی بابا...به کشتنمون ندی
تی کی:کلی شانس اوردیناااا عشقم تو خوبی ؟!
جونگ سوک:اره ...اره من خوبم فقط سرم سرم زخم شده درد میکنه
تی کی :از دست شماهااا اگه ات نمیگفت بریم معلوم نبود کجا بودین
ات و جیمین و جونگ سوک باهم :یااااااااااااااا میفهمی چی میگی
تی کی:خب باباااااا چه خبرتونه ات بدو گاز بدهه دیگه
ات:ببخشیداااااا حاملمااااا
تی کی :خب
سریع رفتیم رسیدیم بیمارستان من کمک جیمین کردم دستشو انداختم دور گردنم بردمش داخل تی کی هم همینطور
ات:پرستاررررررررر
پرستار:بلعع
ات:بیاید کمکمممم همسرم تیر خورده
دکتر اومدو با پرستار کمک جیمین کردن جیمینو بردن اتاق عمل جونگ سوکم سرشو باند پیچی کرده بودن و براش آرام بخش زدن بعد از دو ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
دکتر:همسر آقای پارک
ات:منم ... منم چیزی شده
دکتر:نه چیزی نشده خیالتون راحت عملشون موفقیت آمیز بود
ات:آها خداروشکر ..فقط کی بهوش میاد
دکتر:الان میارنش بخش یه نیم ساعت دیگه
ات:ممنون
ویو جیمین:
خماریییییییی
شرط پارت بعدی:۱۵تا لایک
دیدم جیمین و جونگ سوک زخمی افتادن اون گوشی درگیر بودن ..
جیمین:گمشین بیروننننن
جونگ سوک:برید اینجا چی میخواین
یکم سرو صدا خوابیده بود منو تی کی رفتیم کمک شون کردیم رفتیم بیرون که
جیمین:ات ات کو کجا مونددددد؟!
تی کی : نمیدونم
+:هی جیمین فکر کردی میتونی از دست من در بری ؟!
ات:جیمین جیمین برووو فرار کنن
خون چشامو گرفت اون مرتیکه عوضی اسلحه رو روی سر ات گرفته بود
که ات بهم اشاره کرد با چشماش که بالا رو ببینم دیدم دوتا تک تیر انداز سرشو نشون گرفتن منم با علامت بهشون گفتم که مراقب باشن باید حواسش و پرت میکردم به جونگ سوکم با علامت گفتم که اونم مراقب باشع
جیمین:بگو چی از من میخوای ها؟!
+:عع نمیدونی؟!
جیمین:چ.چرااا
جیمین اشاره به تک تیر اندازا
جیمین:حاضرین؟۱,۲,۳
یهو با صدای شلیک همه جا سکوت شد
ات:جیغغغغغغغ .....جیمین جیمین
جیمین:ات بدو بدو بیااااااا
ات: اومدممممممممممممممم
سریع رفتیم سوار ماشین شدیم چون که جیمینو جونگ سوک زخمی بودن من رانندگی کردم
ات:جیمین حالتون خوبه ؟!
جیمین:نه درد دارم تیر خوردم
ات:هااااا....چییی
جیمین:هیچی بابا...به کشتنمون ندی
تی کی:کلی شانس اوردیناااا عشقم تو خوبی ؟!
جونگ سوک:اره ...اره من خوبم فقط سرم سرم زخم شده درد میکنه
تی کی :از دست شماهااا اگه ات نمیگفت بریم معلوم نبود کجا بودین
ات و جیمین و جونگ سوک باهم :یااااااااااااااا میفهمی چی میگی
تی کی:خب باباااااا چه خبرتونه ات بدو گاز بدهه دیگه
ات:ببخشیداااااا حاملمااااا
تی کی :خب
سریع رفتیم رسیدیم بیمارستان من کمک جیمین کردم دستشو انداختم دور گردنم بردمش داخل تی کی هم همینطور
ات:پرستاررررررررر
پرستار:بلعع
ات:بیاید کمکمممم همسرم تیر خورده
دکتر اومدو با پرستار کمک جیمین کردن جیمینو بردن اتاق عمل جونگ سوکم سرشو باند پیچی کرده بودن و براش آرام بخش زدن بعد از دو ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
دکتر:همسر آقای پارک
ات:منم ... منم چیزی شده
دکتر:نه چیزی نشده خیالتون راحت عملشون موفقیت آمیز بود
ات:آها خداروشکر ..فقط کی بهوش میاد
دکتر:الان میارنش بخش یه نیم ساعت دیگه
ات:ممنون
ویو جیمین:
خماریییییییی
شرط پارت بعدی:۱۵تا لایک
۹.۳k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.