فیک جی هوپ ( عشق حقیقی ) پارت ۱
( سلام من کیم آ.ت هستم و ۲۵ سالمه )
ا.ت : من ۴ روز هست توی بانک کار میکنم و دوستم هم توی اونجا کار میکنه ...
اسم دوستم دیانا هست که اون ۱ ماه هست که کار میکنه .
( اینا همه برای معرفی بود )
( صبح )
با خوشحالی بلند شدم چشم رو مالیدم و رفتم ی دوش گرفتم و
اومدم صبحونه ام رو خوردم بعد هم ی لباس خاکستری آستین کوتاه و شلوار جین آبی و رژ قرمز زدم ...
وقتی رسیدم شرکت ( بانک ) کلی کار رو سرم ریخته بود .
بعد دو ساعت که کارم تمام شد رفتم نشستم رو ی صندلی و استراحت کردم .
( بانک ما خیلی بزرگ بود و بوفه و خیلی چیز های دیگه داشت )
( مای رئیس داریم که اسمش جی هوپ هست ی پسر باهوش ولی بعضی وقت ها اخمو و بعضی وقت های خوشحال و سر حاله )
بعد استراحتم رفتم دستشویی دست هام رو شستم که دیدم
جی هوپ هم داره دست هاش رو می شوره. بعد که تموم شد ی چشمک زد بهمو رفت .
من زیاد جدی نگرفتم ولی به دیانا زنگ زدم و ماجرا رو گفتم
گفت ول کن شاید چشش درد می کرده منم بهش گفتم
که نه حتی بهم لبخند زد ...
من رفتم به رییس گفتم که می تونم برم ۲ روز مرخصی
اونم چون امروز سرحال بود گفت آره فقط برو فرم رو پر کن.
من بعد اینکه فرم رو پر کردم دادم فرم رو به رییس بعد که دادم رفتم خونه .
وقتی رسیدم ی لباس راحتی پوشیدم و لَم دادم روی تختم و داشتم با گوشیم وَر می رفتم ولی یهو دیانا زنگ زد ...
ا.ت : من ۴ روز هست توی بانک کار میکنم و دوستم هم توی اونجا کار میکنه ...
اسم دوستم دیانا هست که اون ۱ ماه هست که کار میکنه .
( اینا همه برای معرفی بود )
( صبح )
با خوشحالی بلند شدم چشم رو مالیدم و رفتم ی دوش گرفتم و
اومدم صبحونه ام رو خوردم بعد هم ی لباس خاکستری آستین کوتاه و شلوار جین آبی و رژ قرمز زدم ...
وقتی رسیدم شرکت ( بانک ) کلی کار رو سرم ریخته بود .
بعد دو ساعت که کارم تمام شد رفتم نشستم رو ی صندلی و استراحت کردم .
( بانک ما خیلی بزرگ بود و بوفه و خیلی چیز های دیگه داشت )
( مای رئیس داریم که اسمش جی هوپ هست ی پسر باهوش ولی بعضی وقت ها اخمو و بعضی وقت های خوشحال و سر حاله )
بعد استراحتم رفتم دستشویی دست هام رو شستم که دیدم
جی هوپ هم داره دست هاش رو می شوره. بعد که تموم شد ی چشمک زد بهمو رفت .
من زیاد جدی نگرفتم ولی به دیانا زنگ زدم و ماجرا رو گفتم
گفت ول کن شاید چشش درد می کرده منم بهش گفتم
که نه حتی بهم لبخند زد ...
من رفتم به رییس گفتم که می تونم برم ۲ روز مرخصی
اونم چون امروز سرحال بود گفت آره فقط برو فرم رو پر کن.
من بعد اینکه فرم رو پر کردم دادم فرم رو به رییس بعد که دادم رفتم خونه .
وقتی رسیدم ی لباس راحتی پوشیدم و لَم دادم روی تختم و داشتم با گوشیم وَر می رفتم ولی یهو دیانا زنگ زد ...
۵.۰k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.