پارت ۱۴
دختر از اتاقی که سرنوشتشون رو از هم جدا میکرد بیرون رفت…
به سمت در اصلی حرکت کرد
ولی این. دفعه چرا کسی مانع نشد؟
مرد اونقدر از خودش داشت متنفر میشد…که حتی جلوی رفتن پرنسسش رو نگرفت
چند هفته ای از اون اتفاق میگذشت دختر که هیچکس رو نداشت خودش بود و خودش…
در این چند هفته…مرد بدون اینکه پرنسسش متوجه بشه در حال حرکت به پشت سرش بود
هرکسی که به پرنسسش نگاه میکرد یا قصد نزدیک شدن داشت رو به قتل میرسوند
دختر بی خبر از همه جا به محل کار همیشگیش رفت…
با دیدن قیافه پر از خون رییسش(رییس محل کارش)
ترسید
به سمت رییسش رفت
رییسش ادامه داد:سریعا از اینجا برو
ا.ت:چ…چی چرا نه لطفا
رییس:نمیبینی چه بلایی سرم اومده؟همش بخاطر توعه عوضی جnده برو بیرون
دختر که نمیتونست بیشتر از این تحمل کنه و فهمیده بود چ کسی این بلا رو آورده به سر مرد آورده بود
سوار تاکسی شد و خواست که سریع حرکت کنه
وقتی به در عمارت نفرین شدهاش رسید نمیخواست دوباره وارد بشه
_________
سعی میکنم تا امشب پارت بعد رو بزارم
و اینکهههه دوست دارید سد اند باشه یا هپی اند؟
به سمت در اصلی حرکت کرد
ولی این. دفعه چرا کسی مانع نشد؟
مرد اونقدر از خودش داشت متنفر میشد…که حتی جلوی رفتن پرنسسش رو نگرفت
چند هفته ای از اون اتفاق میگذشت دختر که هیچکس رو نداشت خودش بود و خودش…
در این چند هفته…مرد بدون اینکه پرنسسش متوجه بشه در حال حرکت به پشت سرش بود
هرکسی که به پرنسسش نگاه میکرد یا قصد نزدیک شدن داشت رو به قتل میرسوند
دختر بی خبر از همه جا به محل کار همیشگیش رفت…
با دیدن قیافه پر از خون رییسش(رییس محل کارش)
ترسید
به سمت رییسش رفت
رییسش ادامه داد:سریعا از اینجا برو
ا.ت:چ…چی چرا نه لطفا
رییس:نمیبینی چه بلایی سرم اومده؟همش بخاطر توعه عوضی جnده برو بیرون
دختر که نمیتونست بیشتر از این تحمل کنه و فهمیده بود چ کسی این بلا رو آورده به سر مرد آورده بود
سوار تاکسی شد و خواست که سریع حرکت کنه
وقتی به در عمارت نفرین شدهاش رسید نمیخواست دوباره وارد بشه
_________
سعی میکنم تا امشب پارت بعد رو بزارم
و اینکهههه دوست دارید سد اند باشه یا هپی اند؟
۳.۸k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.