دوپارتی ڪـوڪــ½

دوپارتی ڪـوڪــ½
★★★★★★★★★
اولین قدمشو رو که توی اون محیط گذاشت برگ خشکی زیر پاش خش خش کرد و باد با صدای بلندتری وزید و باعث شد دختر سردش بشه و دستاش رو توی جیب سویشرتش فرو کنه. زمین هنوز بخاطر بارونی که چند ساعت پیش بارید بود خیس بود و از آسمون ابری و رطوبت هوا میشد فهمید که دوباره قراره بارون بباره!
با چشمای گرد شده اطراف رو نگاه کرد...چرخ و فلکی که روش خاک نشسته بود،ترن هوایی ای که تقریبا لاشه اش باقی مونده بود و دکه های بلیط و خوراکی فروشی ای که چیزی ازشون باقی نمونده بود..جمله ی《 اینجا چقدر متروکه شده 》رو زیر لب با خودش زمزمه کرد.
خب چه توقعی دارید؟! وقتی یجایی قتل اتفاق میوفته اونجارو ول میکنن!
خب..قتل؟؟
اره..۳ سال پیش کنار یه درخت سیب تو همین شهربازی یه پسر ۲۵ ساله به قتل رسید...درواقع دوست دخترش اونو کشت ولی با مظلوم نمایی و بی گناه نشون دادن خودش یه فرد بی گناه رو بالا دار برد!! خب ادما همینقدر بی رحمن!!!
احتمالا متوجه شدید که این دختر همون دختریه که دوست پسرش رو کشت...ولی اینجا چیکار میکنه؟؟
خب حتما جمله ی کلیشه‌ای《 مجرم همیشه به صحنه ی جرم برمیگرده 》تو ذهنتون میاد ولی نه...دلیلش این نیست!


من هنوز زندمممم🗿👍🏻
حمایت کنین ولی...🤝🏻🤝🏻