نام فیک: پشیمانی پارت 27
_ تا هفته ی دیگه، راستی لینا کجاست؟
+ ام.. خب طلاق گرفتیم.
_ اوه.. متاسفم.
+ا.ت باید بهت ی چیزی بگم میشه بیای دم در
_ باشه
از زبان راوی:
رفتن دم در نامجون نمیدونست چجوری سر صحبت رو با ا. ت باز کنه و ا. ت متوجه قضیه شد.
_ حرفاتو گوش میدم بگو (با لبخند)
+ا. ت من هنوز نتونستم فراموشت کنم من ماه هاست که دارم دنبالت میگردم بدون تو نمیتونم همش تقصیر منه نباید چنین کاری میکردم (با گریه)
پشیمونی رو میشد تو چشمای نامجون دید. ا. ت بغضش گرفته بود خیلی دلش میخواست نامجون رو ببخشه ولی میترسید دوباره تکرار بشه. نمیتونست گریه های نامجون رو ببینه و بغلش کرد.
+ نامجون گریه نکن ( با بغض)
نامجون محکم بغلش کرد و گفت: ا. ت میشه منو ببخشی؟( با گریه)
+ میتونی قول بدی کل اون اتفاق دیگه نمیوفته (با گریه)
_قول میدم دیگه هیچوقت تنهات نذارم و ناراحتت نکنم ( با بغض)
......
ببخشید اگه کم بود 🥺✨💜🌒
#بی_تی_اس #فیک #سناریو #نامجون
+ ام.. خب طلاق گرفتیم.
_ اوه.. متاسفم.
+ا.ت باید بهت ی چیزی بگم میشه بیای دم در
_ باشه
از زبان راوی:
رفتن دم در نامجون نمیدونست چجوری سر صحبت رو با ا. ت باز کنه و ا. ت متوجه قضیه شد.
_ حرفاتو گوش میدم بگو (با لبخند)
+ا. ت من هنوز نتونستم فراموشت کنم من ماه هاست که دارم دنبالت میگردم بدون تو نمیتونم همش تقصیر منه نباید چنین کاری میکردم (با گریه)
پشیمونی رو میشد تو چشمای نامجون دید. ا. ت بغضش گرفته بود خیلی دلش میخواست نامجون رو ببخشه ولی میترسید دوباره تکرار بشه. نمیتونست گریه های نامجون رو ببینه و بغلش کرد.
+ نامجون گریه نکن ( با بغض)
نامجون محکم بغلش کرد و گفت: ا. ت میشه منو ببخشی؟( با گریه)
+ میتونی قول بدی کل اون اتفاق دیگه نمیوفته (با گریه)
_قول میدم دیگه هیچوقت تنهات نذارم و ناراحتت نکنم ( با بغض)
......
ببخشید اگه کم بود 🥺✨💜🌒
#بی_تی_اس #فیک #سناریو #نامجون
۱۲.۲k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.