تکپارتی هیونجین:وقتی با یه پسره دیگه ....p۱
تکپارتی هیونجین:وقتی با یه پسره دیگه ....p۱
#هیونجین
وقتی با یه پسره دیگه اجرای c.ک.s.ی داری و لباست بیش از اندازه بازه(هیون دوسپسرمونه)
بعد از اجرا نگاه های سنگینی روی خودت حس میکردی سرتو برگردوندی به عقب و با چشمای پر از خشم و خونی هیونجین مواجه شدی
اروم جوری که خودت بشنوی گفتی
ا.ت:کارم ساختس...
لبخندی براش زدی که با همون نگاه ترسناکش نگاهت میکرد
سرتو برگردوندی و منتظر شدی یونجون حرفاش تمکم بشه و از اونجا برین
بعد از اینکه رفتی اتاق استراحت داشتی ارایش غلیظی که داشتیو دو میپاکیدی
خسته بودی که در باز شد
نگاهتو از طریق اینه به فردی که وارد اتاق شد دادی
هیونجین بود..هنوزم اعصبانی بود
ا.ت؛خوب..بودم..؟
نگاهشو بهت داد
و اروم لب داد
هیونجین؛بنظرت؟!
ا.ت:...چیزی شده
اروم نزدیکت شد و سرشو تو گردنت فرو برد
شروع به حرف زدن کرد لباش به گردن برمیخورد و باعث میشد مور مورت بشه
هیونجین:چرا گذاشتی بدنت تو دید باشه...مخصوصا تو دید یه پسر... هوم؟!
ا.ت:هیونااا خودتم میدونی بخاطر دنس..باید همچین لباسی میپوشیدم...
سرشو بیرون اورد و به چشمات از طریق اینه خیره شد
هیونجین:رقصتم..که..زیادی..عاح..
اهی داد بیرون خوب میدونستم که این کاراش عادی نیست...سعی کردم ارومش کنم
اروم برگشتی به سمتش و صورتتو بهش نزدیک کردی
ات:مهم نیست...من برای همیشه برای توعم و تو هم برای من ..
پوزخندی زدو سرشو اروم نزدیکت کرد و نفسای داغش به بینیت برمیخورد
به چشمات نگاه کرد و گفت
هیونجین: درسته..تو برای منی..پس..
یکی ار دستاشو اروم دور کمرت گرفت و اونیکی رو هم گذاشت رو شونت و اروم گفت
هیونجین: پس اجازه نداری ... همچین لباس..هایی بپوشی .. اینبار اخرین بارته.. هوانگ ا.ت!
سرتو تکون دادی و میخواستی به عقب هلش بدی میدونستی که اگه الان تو این وضعیت همدیگرو ب.بو.س.ی.ن کارتون به جاهای زیادی میکشه
دستاتو رو سینه مردونش گذاشتی و همین که میخواستی هلش بدی
با اون دستی که رو شونت گذاشته بود مچ هردوتا دستت رو گرفت
هیونجین:راه فراری نیست خانم کوچولو
سرشو نزدیکت کرد و بوسه ای روی لبت گذاشت البته یک بوسه معمولی نبود جوری که انگار تشنه لبات شده بود و اما...در باز شد .. و زود فاصله گرفت نگاهی انداخت که کی وارد اتاق شده
دو فرد بودن به قیافه هاشون نگاهی انداخت که داشتن با خنده شیطونی بهتون نگاه میکردن
سونگمین و جونگین بودن
سونگمین:...راحت باشین فکر کنید ما نیستیم..ادامه بدید
جونگین:یکم..اروم باش هیونگ خوردیش...
#هیونجین
وقتی با یه پسره دیگه اجرای c.ک.s.ی داری و لباست بیش از اندازه بازه(هیون دوسپسرمونه)
بعد از اجرا نگاه های سنگینی روی خودت حس میکردی سرتو برگردوندی به عقب و با چشمای پر از خشم و خونی هیونجین مواجه شدی
اروم جوری که خودت بشنوی گفتی
ا.ت:کارم ساختس...
لبخندی براش زدی که با همون نگاه ترسناکش نگاهت میکرد
سرتو برگردوندی و منتظر شدی یونجون حرفاش تمکم بشه و از اونجا برین
بعد از اینکه رفتی اتاق استراحت داشتی ارایش غلیظی که داشتیو دو میپاکیدی
خسته بودی که در باز شد
نگاهتو از طریق اینه به فردی که وارد اتاق شد دادی
هیونجین بود..هنوزم اعصبانی بود
ا.ت؛خوب..بودم..؟
نگاهشو بهت داد
و اروم لب داد
هیونجین؛بنظرت؟!
ا.ت:...چیزی شده
اروم نزدیکت شد و سرشو تو گردنت فرو برد
شروع به حرف زدن کرد لباش به گردن برمیخورد و باعث میشد مور مورت بشه
هیونجین:چرا گذاشتی بدنت تو دید باشه...مخصوصا تو دید یه پسر... هوم؟!
ا.ت:هیونااا خودتم میدونی بخاطر دنس..باید همچین لباسی میپوشیدم...
سرشو بیرون اورد و به چشمات از طریق اینه خیره شد
هیونجین:رقصتم..که..زیادی..عاح..
اهی داد بیرون خوب میدونستم که این کاراش عادی نیست...سعی کردم ارومش کنم
اروم برگشتی به سمتش و صورتتو بهش نزدیک کردی
ات:مهم نیست...من برای همیشه برای توعم و تو هم برای من ..
پوزخندی زدو سرشو اروم نزدیکت کرد و نفسای داغش به بینیت برمیخورد
به چشمات نگاه کرد و گفت
هیونجین: درسته..تو برای منی..پس..
یکی ار دستاشو اروم دور کمرت گرفت و اونیکی رو هم گذاشت رو شونت و اروم گفت
هیونجین: پس اجازه نداری ... همچین لباس..هایی بپوشی .. اینبار اخرین بارته.. هوانگ ا.ت!
سرتو تکون دادی و میخواستی به عقب هلش بدی میدونستی که اگه الان تو این وضعیت همدیگرو ب.بو.س.ی.ن کارتون به جاهای زیادی میکشه
دستاتو رو سینه مردونش گذاشتی و همین که میخواستی هلش بدی
با اون دستی که رو شونت گذاشته بود مچ هردوتا دستت رو گرفت
هیونجین:راه فراری نیست خانم کوچولو
سرشو نزدیکت کرد و بوسه ای روی لبت گذاشت البته یک بوسه معمولی نبود جوری که انگار تشنه لبات شده بود و اما...در باز شد .. و زود فاصله گرفت نگاهی انداخت که کی وارد اتاق شده
دو فرد بودن به قیافه هاشون نگاهی انداخت که داشتن با خنده شیطونی بهتون نگاه میکردن
سونگمین و جونگین بودن
سونگمین:...راحت باشین فکر کنید ما نیستیم..ادامه بدید
جونگین:یکم..اروم باش هیونگ خوردیش...
۱۷.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.