چهره ی پشت نقاب پارت 4
شخصیت ها:کل اعضا، اجوما، کیم جئون گیو، کیم یون جون
ژانر: ترسناک ، مافیایی ، غمگین
یهو دیدم اون دوتا خالی ه، عربده زدم :چرا این دوتا تخت خالیه، چرا کسی توش نیست(اشکام سرازیر شد و افتادم رو زمین). جیمین اومد زیر بغلم و گرفت و بلندم کرد و نشوند رو صندلی. باورم نمیشد مامان و بابام از پیشم رفتن. مامان و بابام من همیشه میگفتن من و در همه حال تنها نمیزارن. از اون روز به بعد کار هر روزم این بود که بگردم دنبال قاتل پدر و مادرم.دیگه حتی به کمپانی هم نمیرفتم به خودم قول دادم بودم تا پیدا شدن قاتل بابا و مامانم کمپانی نرم چون اگر میرفتم همه ازم میپرسیدن که قاتل بابا و مامانم کی بوده و اونا چجوری مردن از این جور سوال ها
خلاصه روز ها هر جا رو بگید گشتم ولی دریغ از یه نشونه، همش به خودم لعنت میفرستادم که ای کاش اون شب چهره ی اون عوضی رو دیده بودم حداقل میتونستم برم به پلیس نشونه بدم،بعد از یه هفته (پی دی نیم)مدیر کمپانی زنگ زد بهم
پی دی نیم:سلام تهیونگ کجایی برا چی یک ماهه نمیای کمپانی،یه عالمه از ماموریت های ما بدون تو یا ناتمام موندن یا اصن انجام نشدن یا نصفه انجام شدن،کل اعضا هر روز سراغت و میگیرن،جین و جیمین خیلی نگرانت ن جونگ کوک هم که معلوم نیست از اون روز که مامان بابات به رحمت خدا رفتند چشه همش تو خودشه و عذاب وجدان داره
تهیونگ:سلام پی دی نیم خوبی؟تا زمانی که قاتل بابا و مامانم رو پیدا نکنم نمیتونم بیام کمپانی
پی دی نیم:برا چی نمیتونی بیای؟
تهیونگ:چون به خودم و به روح مامان و بابام قول دادم که تا زمان پیدا شدن قاتلشون به کمپانی نرم و تو خونه بمونم و فقط برا پیدا کردن یه سر نخ که گاهی وقتا پیدا میکنم از اون عوضی بیرون برم
پی دی نیم:ولی آخه تا کی تهیونگ؟اومدی و تا آخرین روزی که نفس میکشی اون عوضی از خودش هیچ سرنخی به جای نزاشت اون وقت چی؟
تهیونگ:نمیدونم پی دی نیم نمیدونم فقط میخوام زودتر قاتل رو پیدا کنم
پی دی نیم :حالا اومدی و پیداش هم کردی میخوای چه کارش کنی؟
تهیونگ:میدمش دست پلیس
پی دی نیم:تهیونگ تو به خون اون کسی که پدر و مادرت رو کشته تشنه ای گیرش بیاری که دست پلیس نمیدیش خودت همون جا زنده زنده خاکش میکنی
تهیونگ:وقتی فهمیدم که کیه و میخواستم برم سراغش یکی از اعضا رو خبر میکنم
پی دی نیم:امیدوارم
تهیونگ:پی دی نیم من باید برم کاری نداری و همینطور سلام به اعضا برسون
پی دی نیم:باش برو فقط تو رو خدا دردسر درست نکن
تهیونگ :باش خدافظ
ژانر: ترسناک ، مافیایی ، غمگین
یهو دیدم اون دوتا خالی ه، عربده زدم :چرا این دوتا تخت خالیه، چرا کسی توش نیست(اشکام سرازیر شد و افتادم رو زمین). جیمین اومد زیر بغلم و گرفت و بلندم کرد و نشوند رو صندلی. باورم نمیشد مامان و بابام از پیشم رفتن. مامان و بابام من همیشه میگفتن من و در همه حال تنها نمیزارن. از اون روز به بعد کار هر روزم این بود که بگردم دنبال قاتل پدر و مادرم.دیگه حتی به کمپانی هم نمیرفتم به خودم قول دادم بودم تا پیدا شدن قاتل بابا و مامانم کمپانی نرم چون اگر میرفتم همه ازم میپرسیدن که قاتل بابا و مامانم کی بوده و اونا چجوری مردن از این جور سوال ها
خلاصه روز ها هر جا رو بگید گشتم ولی دریغ از یه نشونه، همش به خودم لعنت میفرستادم که ای کاش اون شب چهره ی اون عوضی رو دیده بودم حداقل میتونستم برم به پلیس نشونه بدم،بعد از یه هفته (پی دی نیم)مدیر کمپانی زنگ زد بهم
پی دی نیم:سلام تهیونگ کجایی برا چی یک ماهه نمیای کمپانی،یه عالمه از ماموریت های ما بدون تو یا ناتمام موندن یا اصن انجام نشدن یا نصفه انجام شدن،کل اعضا هر روز سراغت و میگیرن،جین و جیمین خیلی نگرانت ن جونگ کوک هم که معلوم نیست از اون روز که مامان بابات به رحمت خدا رفتند چشه همش تو خودشه و عذاب وجدان داره
تهیونگ:سلام پی دی نیم خوبی؟تا زمانی که قاتل بابا و مامانم رو پیدا نکنم نمیتونم بیام کمپانی
پی دی نیم:برا چی نمیتونی بیای؟
تهیونگ:چون به خودم و به روح مامان و بابام قول دادم که تا زمان پیدا شدن قاتلشون به کمپانی نرم و تو خونه بمونم و فقط برا پیدا کردن یه سر نخ که گاهی وقتا پیدا میکنم از اون عوضی بیرون برم
پی دی نیم:ولی آخه تا کی تهیونگ؟اومدی و تا آخرین روزی که نفس میکشی اون عوضی از خودش هیچ سرنخی به جای نزاشت اون وقت چی؟
تهیونگ:نمیدونم پی دی نیم نمیدونم فقط میخوام زودتر قاتل رو پیدا کنم
پی دی نیم :حالا اومدی و پیداش هم کردی میخوای چه کارش کنی؟
تهیونگ:میدمش دست پلیس
پی دی نیم:تهیونگ تو به خون اون کسی که پدر و مادرت رو کشته تشنه ای گیرش بیاری که دست پلیس نمیدیش خودت همون جا زنده زنده خاکش میکنی
تهیونگ:وقتی فهمیدم که کیه و میخواستم برم سراغش یکی از اعضا رو خبر میکنم
پی دی نیم:امیدوارم
تهیونگ:پی دی نیم من باید برم کاری نداری و همینطور سلام به اعضا برسون
پی دی نیم:باش برو فقط تو رو خدا دردسر درست نکن
تهیونگ :باش خدافظ
۲.۳k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.