☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡𝓱𝓮 𝔀𝓪𝓼 𝔂𝓸𝓾𝓻 𝓬𝓸𝓾𝓼𝓲𝓷 𝓾𝓷𝓽𝓲𝓷ঔৣ͡ ͜
☆͜͡part_²⁵ঔৣ͡ ͜
ات ویو
چرا اصلا اون حرفا رو زدم بهتر بود نمیزدم معلومه ازش حسی بهم نداره منم بهش ندارم شاید دلش بچه نمی خواد بچه ها شیطون هستن شاید من دلم می خواد ولی باید دست از این فکر های بچه بردارم رفتم یک ا
لباس دامن دار پوشیدم با کراپ مشکی (اسلاید بعد) یه میکاپ ملایم کردم و وموهامو باز گذاشتم و عطرم زدم و رفتم بیرون و تا جونگکوک لباس عوض کنه
جونگکوک ویو
ات داره سر این موضوع خیلی جدی میشه ولی الان زوده اومد بیرون منم رفتم داخل به لباس پوشیدمو(اسلاید بعد) و موهامو یک طرف زدم و تافت زدم عطرم زدم و رفتم بیرون
جونگکوک: بریم
ات: بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم بچه ها هم زنگ زدن گفتن رسیدن
20 مین بعد
رسیدیم و پیاده شدیم
جونگکوک: سلام
ات: سلام
لیندا: ات
ات: لیندا
لیندا: دلم برات تنگ شده بود
ات: منم.... سوهو
سوهو: ات
(سوهو پسره)
ات: یک دو سه
لیندا و سوهو:هووووو بریم برای خوشگذرونی
ات:(خنده)
جونگکوک: سلام(عصبی)
جین: سلام
جونگکوک: سلام(عصبی)
جیهوپ: سلام
جونگکوک: سلام(عصبی)
جین: کوفت و سلام عه چته
تهیونگ:چته کوکی
جونگکوک: چرا اون به ات نزدیک شده(عصبی)
جین: وا دوستاشن
جونگکوک: خیلی نزدیک نیست پسره(عصبی)
نامجون: توکه دوستش نداری
جونگکوک: زنم که هست
جیمین: فازت
ات: جونگکوکی بیااااا
جونگکوک: اومدم.... بریم
رفتیم باهم داخل رفتیم نشستیم سر یه میز بزرگ و همون ویسکی سفارش دادیم و بعد چند مین ویسیکی هارو آورد و نشستیم خوردیم
2ساعت بعد
جونگکوک: ات(مست)
ات: هوم
(ات کم خورده و مست نیست)
جونگکوک: بریم خونه باهم.... (مست)
ات: یا خفه شو اگه خسته ای بریم خونه
جونگکوک: آره بریم(مست)
ات: باش.... بچه ها ما داریم میریم
لیندا: جیمین جون بریم خونه
جیمین: بله(مست)
(لیندا هم مست نکرده)
ات: باشه خودم میبرمش همتون مستین
بزور جونگکوک و سوار ماشین کردم و بردمش خونه رسیدیم خونه بردمش بالا و انداختمش رو تخت و کفشاشو در آوردم تا بهوابم داشتم میرفتم بیرون که دستمو کشید و افتادم روش
جونگکوک: بیا....
ات: جونگکوک تو مستی نمیفهمی چی میگی ولم کن
جونگکوک: نخیر
و (اسمات
نمینویسم چون ویسگون گیر میده)
☆͜͡part_²⁵ঔৣ͡ ͜
ات ویو
چرا اصلا اون حرفا رو زدم بهتر بود نمیزدم معلومه ازش حسی بهم نداره منم بهش ندارم شاید دلش بچه نمی خواد بچه ها شیطون هستن شاید من دلم می خواد ولی باید دست از این فکر های بچه بردارم رفتم یک ا
لباس دامن دار پوشیدم با کراپ مشکی (اسلاید بعد) یه میکاپ ملایم کردم و وموهامو باز گذاشتم و عطرم زدم و رفتم بیرون و تا جونگکوک لباس عوض کنه
جونگکوک ویو
ات داره سر این موضوع خیلی جدی میشه ولی الان زوده اومد بیرون منم رفتم داخل به لباس پوشیدمو(اسلاید بعد) و موهامو یک طرف زدم و تافت زدم عطرم زدم و رفتم بیرون
جونگکوک: بریم
ات: بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم بچه ها هم زنگ زدن گفتن رسیدن
20 مین بعد
رسیدیم و پیاده شدیم
جونگکوک: سلام
ات: سلام
لیندا: ات
ات: لیندا
لیندا: دلم برات تنگ شده بود
ات: منم.... سوهو
سوهو: ات
(سوهو پسره)
ات: یک دو سه
لیندا و سوهو:هووووو بریم برای خوشگذرونی
ات:(خنده)
جونگکوک: سلام(عصبی)
جین: سلام
جونگکوک: سلام(عصبی)
جیهوپ: سلام
جونگکوک: سلام(عصبی)
جین: کوفت و سلام عه چته
تهیونگ:چته کوکی
جونگکوک: چرا اون به ات نزدیک شده(عصبی)
جین: وا دوستاشن
جونگکوک: خیلی نزدیک نیست پسره(عصبی)
نامجون: توکه دوستش نداری
جونگکوک: زنم که هست
جیمین: فازت
ات: جونگکوکی بیااااا
جونگکوک: اومدم.... بریم
رفتیم باهم داخل رفتیم نشستیم سر یه میز بزرگ و همون ویسکی سفارش دادیم و بعد چند مین ویسیکی هارو آورد و نشستیم خوردیم
2ساعت بعد
جونگکوک: ات(مست)
ات: هوم
(ات کم خورده و مست نیست)
جونگکوک: بریم خونه باهم.... (مست)
ات: یا خفه شو اگه خسته ای بریم خونه
جونگکوک: آره بریم(مست)
ات: باش.... بچه ها ما داریم میریم
لیندا: جیمین جون بریم خونه
جیمین: بله(مست)
(لیندا هم مست نکرده)
ات: باشه خودم میبرمش همتون مستین
بزور جونگکوک و سوار ماشین کردم و بردمش خونه رسیدیم خونه بردمش بالا و انداختمش رو تخت و کفشاشو در آوردم تا بهوابم داشتم میرفتم بیرون که دستمو کشید و افتادم روش
جونگکوک: بیا....
ات: جونگکوک تو مستی نمیفهمی چی میگی ولم کن
جونگکوک: نخیر
و (اسمات
نمینویسم چون ویسگون گیر میده)
۱۳.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.