پارت یازدهم💚✨
پارت یازدهم💚✨
ویو جونگکوک
با علاقه زیاد خیلی زیاد خیلی خیلی خیلی زیاد داشتم با نابی حرف میزدم که در زدند(خیلی منحرفی راجبش چی فکر کردید) اههههه باز هم مزاحم
×اه باز کیههه؟
+داداشی در رو باز میکنی؟
×اومدم .بله ا/ت؟
+یه لحظه دست نابی رو بگیر و برید اتاق من
×چرا؟
÷ جونگکوک حتماً یه دلیلی داره دیگه بریم
ویو ا/ت
بعد از اینکه رفتن سریع لباسم رو عوض کردم
و رفتم اتاق خودم
+ خوب مرسی حالا برید اتاق خودتون
× ا/ت از الان به بعد تهیونگ همسرته حتی خصوصیترین.....
+هیسسس خودم فهمیدم خوب دیگه شب بخیر برید اتاقتون لالا کنید
×÷شب بخیر
جونگکوک و نابی رفتند
+چرا هنوز لباسات رو عوض نکردی؟
-ها جلوی نابی میخواستم عوض کنم ؟
+باشه من رومو اون میکنم تو عوض کن
ویو ا/ت
رفتم رو تخت دراز کشیدم جوری که پشتم به تهیونگ باشه
منتظر موندم لباساش رو عوض کنه که یهو دستی برزگ و مردونه که دو برابر دست من بود که..........
بچه دیگه نمیخوام این فیک رو ادامه بدم هیچ حمایتی نداریم
🥀💔
ویو جونگکوک
با علاقه زیاد خیلی زیاد خیلی خیلی خیلی زیاد داشتم با نابی حرف میزدم که در زدند(خیلی منحرفی راجبش چی فکر کردید) اههههه باز هم مزاحم
×اه باز کیههه؟
+داداشی در رو باز میکنی؟
×اومدم .بله ا/ت؟
+یه لحظه دست نابی رو بگیر و برید اتاق من
×چرا؟
÷ جونگکوک حتماً یه دلیلی داره دیگه بریم
ویو ا/ت
بعد از اینکه رفتن سریع لباسم رو عوض کردم
و رفتم اتاق خودم
+ خوب مرسی حالا برید اتاق خودتون
× ا/ت از الان به بعد تهیونگ همسرته حتی خصوصیترین.....
+هیسسس خودم فهمیدم خوب دیگه شب بخیر برید اتاقتون لالا کنید
×÷شب بخیر
جونگکوک و نابی رفتند
+چرا هنوز لباسات رو عوض نکردی؟
-ها جلوی نابی میخواستم عوض کنم ؟
+باشه من رومو اون میکنم تو عوض کن
ویو ا/ت
رفتم رو تخت دراز کشیدم جوری که پشتم به تهیونگ باشه
منتظر موندم لباساش رو عوض کنه که یهو دستی برزگ و مردونه که دو برابر دست من بود که..........
بچه دیگه نمیخوام این فیک رو ادامه بدم هیچ حمایتی نداریم
🥀💔
۱۱.۵k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.