پارت = ۱۷

تقاص دوستی

+مطمئنی ؟
^هرگز انقدر مطمئن نبودم .
*هی بر گردین عروسی داره خراب میشه .
صدای دو تا از نگهبانای اون یارو بود همونی که اما بهم گفت اسمش جیمینه . اخه چطوری مارو پیدا کردن .
^از این خراب تر .
بارون داشت شدت میگرفت .
یکیشون اومد دست اما رو گرفت داشت میبردش .
^اوا !چرا مثل همیشه نیستی ؟
+همیشه چه شکلیم ؟
^بیست سوالی بازی میکنی ؟ اونطوری که همش پاچه میگیری ؟
+ههههههه (خنده )
موهامو که خیس بود زدم کنار . یارو داشت اما رو میکشود تا ببرتش .
^ولم کن ، ای دستم ، ولم کنیننننن.
از توی کیفم اسپرهی فلفام رو در اوردم و رفتم سمت یکی از نگهبانا ، اسپره رو توی چشش خالی کردم .
*ای چشممم.
به پشت زانوی اون یکی لگد زدم و کیفمو زدم تو صورتش و دست اما رو گرفتم و فرار کردیم به سمت خروجی پارک .
رفتم و یه تاکسی گرفتم و سوار شدیم .
*کجا میرین ؟
+بازار . فقط میشه سریع تر راه بیوفتین . ممنون .

ادامه دارد .....