فیک.. ولی ت با بقیشون فرق داری ♡
فیک.. ولی ت با بقیشون فرق داری ♡
part۴
ویو تهیونگ : چیی بازم اون دخترع بودد .. همونی که امروز صب اتفاقی پرید بغلمم😐
کارگردان سریع از پشت میز اومد اینور و ب سمت صحنه اومدد ....
کارگردان : هیی چته .. مگه نمیبینی داریم ویدیو ضبط میکنیمممم ؟؟ هااا ؟؟ ( عصبی و با صدایی بلندد😑🔪)
ا.ت : ب ببخشیددد .. م من واقعا متاسفم .. فقط میخاستم کمک کنمم ... ( مظلوم و بیگناه 🥺)
کارگردان : کمک چیی .. اومدی گند زدی ب ویدیومون ..
دیگه نتونستم صب کنم و سریع رفتم سمت کارگردان ...
تهیونگ : ادبت کجا رفته .. مگه نگفتی دیگه سر بقیع داد نمیزنییی .. هاا ¿¿
کارگردان: او ببخشیددد .. متاسفمم .. دیگه تکرار نمیشههه🙄
ویو ا.ت : همین که از اون منطقه( منظورش جایی که ب تهیونگ برخورد کردد ) بیرون اومدمم .. دیدم یه پسر دستش چن تا کارتنه و میخاد همرو باهم ببره جایی .. منم تصمیم گرفتم برم کمکش کنمم .. رفتم سمتش
ا.ت : سلام .. من کیم ا.تمم .. نمیتونی اینارو تنها ببری .. بزار کمکت کنمم
.. بعدم یه کارتن رو برداشتم ..
مین هو : او صلامم من لی مین هو هستم .. واقعاا .. مرسیی♡
باهم رفتیم .. تا رسیدیم ب یه در ..
باورم نمیشددد .. رفتم رو صحنه و گند زدمم خلاصع🙄 واییی بازم اون .. تهیونگگ بودد
یهو یه مردع اومد سمتم و هرچی تونست بم گف و من فقط سرم خم بودد😕
تهیونگ رف سمت مردع و گف : ادبت کجا رفته .. مگه نگفتی سر بقیع داد نمیزنیی .. هاا ؟؟
بعدش کارگردانه گف ببخشییدد و اینا
که تهیونگ گف : از من که نباید ببخشید کنی .. از این باید ببخشید کنی و بعد با انگشت اشارش منو نشونه گرف
کارگردان : اوو باشع ..
و خم شد و گف : ببخشیدد .. متاسفمم
ا.ت : اوو مشکلیی نیسس .. من باید متاسف باشمم نه شما
تهیونگ : هی هیچ وقت برای کاری که نکردی پشیمون نباش
ا.ت : اووه .. باشع
و رف رو صحنه
منم .......
ادامع دارع
شرط: ۱۵کام۷لایک
part۴
ویو تهیونگ : چیی بازم اون دخترع بودد .. همونی که امروز صب اتفاقی پرید بغلمم😐
کارگردان سریع از پشت میز اومد اینور و ب سمت صحنه اومدد ....
کارگردان : هیی چته .. مگه نمیبینی داریم ویدیو ضبط میکنیمممم ؟؟ هااا ؟؟ ( عصبی و با صدایی بلندد😑🔪)
ا.ت : ب ببخشیددد .. م من واقعا متاسفم .. فقط میخاستم کمک کنمم ... ( مظلوم و بیگناه 🥺)
کارگردان : کمک چیی .. اومدی گند زدی ب ویدیومون ..
دیگه نتونستم صب کنم و سریع رفتم سمت کارگردان ...
تهیونگ : ادبت کجا رفته .. مگه نگفتی دیگه سر بقیع داد نمیزنییی .. هاا ¿¿
کارگردان: او ببخشیددد .. متاسفمم .. دیگه تکرار نمیشههه🙄
ویو ا.ت : همین که از اون منطقه( منظورش جایی که ب تهیونگ برخورد کردد ) بیرون اومدمم .. دیدم یه پسر دستش چن تا کارتنه و میخاد همرو باهم ببره جایی .. منم تصمیم گرفتم برم کمکش کنمم .. رفتم سمتش
ا.ت : سلام .. من کیم ا.تمم .. نمیتونی اینارو تنها ببری .. بزار کمکت کنمم
.. بعدم یه کارتن رو برداشتم ..
مین هو : او صلامم من لی مین هو هستم .. واقعاا .. مرسیی♡
باهم رفتیم .. تا رسیدیم ب یه در ..
باورم نمیشددد .. رفتم رو صحنه و گند زدمم خلاصع🙄 واییی بازم اون .. تهیونگگ بودد
یهو یه مردع اومد سمتم و هرچی تونست بم گف و من فقط سرم خم بودد😕
تهیونگ رف سمت مردع و گف : ادبت کجا رفته .. مگه نگفتی سر بقیع داد نمیزنیی .. هاا ؟؟
بعدش کارگردانه گف ببخشییدد و اینا
که تهیونگ گف : از من که نباید ببخشید کنی .. از این باید ببخشید کنی و بعد با انگشت اشارش منو نشونه گرف
کارگردان : اوو باشع ..
و خم شد و گف : ببخشیدد .. متاسفمم
ا.ت : اوو مشکلیی نیسس .. من باید متاسف باشمم نه شما
تهیونگ : هی هیچ وقت برای کاری که نکردی پشیمون نباش
ا.ت : اووه .. باشع
و رف رو صحنه
منم .......
ادامع دارع
شرط: ۱۵کام۷لایک
۴.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.