پارت هشتmy vampire

نامجون. عالی
جین عالی
جیهوپ و هوسوک پرفکت
تهیونگ و جیمین عالیییی
کوک عالی
ات مامان خوب بود
م ت افرین دخترم
ات نظر لطفتونه
ظرفارو جمع کرد اجوما شستشونبثرام ات و پسرا پیش هم بودن که یه مارمولک مزاهم اومد
یهو ات پرید هوا رفت تو بغل کوک
عررر مارمولک بورام بکشش
بورام منی که میترسمممم
کوک چتونه خنده
ات بکششششششش
کوک باشه بابا
جیمین با دست بلندش کرد مازمولکو گرفت و جلوی ات گرفت
ات جیغغغغغغغغ پرید بغل کوک
کوک جیمین بندازش بیرون این بچه میترسه
ات من بچم هاااا
کوک اره من بیست و شش سالمه
ات من بیستو پنج
کوک هه کوچولووووو
ات ساچت بینم با
کوک چقد زبون داره
ات حالا بزار ببین تا کجا کش میاد
بورام میگم چیزه
ات نگو
بورام میگم
ات بوراممممممم نگوووووو
کوک چی میخواد بگه
ات هیچی مناسب سنتونه ولی خوب نی ببند بوراممممم دهنشو گرفت
جیمین امم خب بزار لو بدم خودمونو ما هم مثل شماها چیزیم یعنی منحرفیم
بورام جاننننن
ات ظاهر مظلومو باش بعد زات رو
جیمین مگه من مظلومم
ات وقتی میخندی اره
جیمین. خنده
ات بورام
بورام  چته
ات محوش شدی نه  اروم
بورام اره
ات ببنددد
ات ویو
نمیدونم والا هفت تا پسر کراش از کجا اومدن نامجون که باهوش. جین هم هندسام یونگی پیشی هوسوک خنده هاش منو کشته جیمین کیوتیش تهیونگ فان بودنش و میرسه به کراش بنده جونگ کوک هات مسئله
بورام ویو
عه عه نکنه نکنه مامان ات میخواد کوک رو بده به ات ولی خب ولسه ات خوبه منم سینگل به گور خخخخ
همه داشتن ذهناسونو میخوندن
کوک ویو
عه رومن کراش زد وجدانن چه خوب همه رو شناخت خبب جناب هوسوککک حلا من یا خودت بنده هاتم تو خنده هات
هوسوک ویو
ببند کوک خوب منم خنده هام راس میگه خوشگله
عصر بود
بقیه بچها الکی خودشونو زدن به خواب خب چون خوناشاما نمیخوابن نمیدوننن چیشد که.....