پارت 49
#پارت_49
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
روی پله نشستم و کتونی هامو تو دست گرفتم و شروع کردم به زار زدن:
+بااین کتونی سفیدای خونی چطوری برم مدرسه آخهههه؟!
خیر سرمم پولدار نیستیم حداقل دوتا کتونی وامونده داشته باشم!!!
سالی یدونه کتونی اونم نه فقط برای مدرسه..
برای بیرون برای مهمونی برای صدجا دیگه ام باید همونو بپوشیم!!
پوفی کشیدم و گفتم:
+الان چه غلطی کنم؟!
سریع رفتم بالا که بابام با تعجب پرسید:
-چیشد برگشتی بابا؟!
بدون جواب دادن وایتکس و برداشتم اومدم داخل حیاط و شروع کردم آروم آروم به شستن کتونی هام که نه تنها تمیز نشد بلکه کثیف ترم شد!!
با مشت ضربه های کوتاهی به سرم میزدم که با صدای یزدان به سمتش برگشتم:
-چیشده خواهر دیوونم؟!
چشم غره ای براش رفتم و گفتم:
+هیچی!!
معلم جذاب من👨🏻🏫🍓
روی پله نشستم و کتونی هامو تو دست گرفتم و شروع کردم به زار زدن:
+بااین کتونی سفیدای خونی چطوری برم مدرسه آخهههه؟!
خیر سرمم پولدار نیستیم حداقل دوتا کتونی وامونده داشته باشم!!!
سالی یدونه کتونی اونم نه فقط برای مدرسه..
برای بیرون برای مهمونی برای صدجا دیگه ام باید همونو بپوشیم!!
پوفی کشیدم و گفتم:
+الان چه غلطی کنم؟!
سریع رفتم بالا که بابام با تعجب پرسید:
-چیشد برگشتی بابا؟!
بدون جواب دادن وایتکس و برداشتم اومدم داخل حیاط و شروع کردم آروم آروم به شستن کتونی هام که نه تنها تمیز نشد بلکه کثیف ترم شد!!
با مشت ضربه های کوتاهی به سرم میزدم که با صدای یزدان به سمتش برگشتم:
-چیشده خواهر دیوونم؟!
چشم غره ای براش رفتم و گفتم:
+هیچی!!
۳.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.