«عشق نافرجام من»

«پارت ۲۲»


زنگ بعدی...

جیسو:چیکار میخوای بکنم
یونا:میخوام برم پیشه جیهوپ
جیسو:دیوونه شدیییییییییییی؟؟؟
یونا:نه فقط مجبورم
جیسو:اتفاقی افتاده
یونا:ای اوپای احمقم عاشق خواهر جیهوپ شده
جیسو:واقعااااااااا
یونا:آره
جیسو:کی انتظار داشت اوپات عاشق بشه
یونا:منم انتظار نداشتم دلم از الان برای دختره میسوزه که باید اونو تحمل کنه.
بیا بریم.

یونا:میشه جیهوپ رو صدا کنین

چند دقیقه بعد...
جیهوپ:کی با من کار داشت
یونا:من بودم
جیهوپ:اوهههههه یونا خانم از این طرفا.
یونا:یه کاری داشتم باهات
جیهوپ:بازم میخوای با مشت بیای تو صورت نازنینم.
یونا:مسخره نکن
بابت اون روز صمیمانه ازت عذر میخوام
جیسو:یا خداااا این کلا عقل از سرش پریده(با خودش)
جیهوپ:چیزی شده که تو اینجوری بت من مهربون شدی؟؟؟؟؟؟
یونا: نه چیزی نشده.
میخوام بدونم که فردا وقتت خالیه بعد مدرسه بریم یه جایی.
جیهوپ :کجا بریم؟؟
یونا:کافی شاپ چطوره
جیهوپ:باشه ولی مطمئنی که باهام کاری نمیکنی
یونا:اصن جیسو رو هم میارم که خیالت راحت باشه
جیهوپ:باشه ولی مشکوک میزنی
یونا: ممنون

چند دقیقه بعد...
جیسو:مطمئنی حالت خوبه؟؟