مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p13
ویو ا.ت
که یهو ماشین وایساد
(تقریبا داشت شب میشد)
ا.ت: تت... تهیونگ چیشد؟
ته: اه شتتت بنزین تموم شدهههه
ا.ت: چییییی
ته: مجبوریم امشب و تو جنگل بخوابیم
ا.ت: چی اصلا ابدااا
ته: نگران نباش من چادر و غذا داخل ماشینم دارم
ا.ت: هعییییی چرا(گریه کیوت)
ذهن ته: باز دلم لرزید چرا اینقدر نانازه این دخترررر
ته: خب بابا حالا گریه نکن مجبوریم دیگه
ا.ت: باشه(گریه کیوت)
ویو ته
ا.ت داشت تو ماشین گریه میکرد
منم ی جای خوب پیدا کردم چادر رو زدم و (بچه ها اگه فیلم های ی دختره کره ای که روزای بارونی ی چادر وصل میکنه به ماشینش و صندلی های ماشینشو تا ته میزنه به عنوان تخت خیلی جالبه خلاصه اونطوری زد)
ویو ته
چادر رو از پشت صندوق عقب وصل کردم و ی بخشی رو برای اشپز خونه گذاشتم
ته: هی ا.ت بلند شو میخوام صندلی هارو تخت کنم
ا.ت بلند شد
ته همه چی رو درست کرد
چندتا نودلم درست کرد
شام خوردن
ا.ت: ته ممنون بابت غذا خیلی خوشمزه بود(کیوت)
ته: خواهش
ویو ته
تصمیم گرفتم فیلم سینمایی ببینم که ا.تم گفت منم میخوام ببینم داشتیم باهم نگاه میکردیم که فیلم ترسناک شد و صدای سوزناک. باد هم داشت ا.تو میترسوند
ویو ا.ت
داشتیم فیلم میدیدیم که من با صدای وحشتناک باد ترسیدم و پریدم بغل....
اسلاید ۱:همون چیزی که گفتم و اینکه ماشینم همون بود که تو تصویر هستش
p13
ویو ا.ت
که یهو ماشین وایساد
(تقریبا داشت شب میشد)
ا.ت: تت... تهیونگ چیشد؟
ته: اه شتتت بنزین تموم شدهههه
ا.ت: چییییی
ته: مجبوریم امشب و تو جنگل بخوابیم
ا.ت: چی اصلا ابدااا
ته: نگران نباش من چادر و غذا داخل ماشینم دارم
ا.ت: هعییییی چرا(گریه کیوت)
ذهن ته: باز دلم لرزید چرا اینقدر نانازه این دخترررر
ته: خب بابا حالا گریه نکن مجبوریم دیگه
ا.ت: باشه(گریه کیوت)
ویو ته
ا.ت داشت تو ماشین گریه میکرد
منم ی جای خوب پیدا کردم چادر رو زدم و (بچه ها اگه فیلم های ی دختره کره ای که روزای بارونی ی چادر وصل میکنه به ماشینش و صندلی های ماشینشو تا ته میزنه به عنوان تخت خیلی جالبه خلاصه اونطوری زد)
ویو ته
چادر رو از پشت صندوق عقب وصل کردم و ی بخشی رو برای اشپز خونه گذاشتم
ته: هی ا.ت بلند شو میخوام صندلی هارو تخت کنم
ا.ت بلند شد
ته همه چی رو درست کرد
چندتا نودلم درست کرد
شام خوردن
ا.ت: ته ممنون بابت غذا خیلی خوشمزه بود(کیوت)
ته: خواهش
ویو ته
تصمیم گرفتم فیلم سینمایی ببینم که ا.تم گفت منم میخوام ببینم داشتیم باهم نگاه میکردیم که فیلم ترسناک شد و صدای سوزناک. باد هم داشت ا.تو میترسوند
ویو ا.ت
داشتیم فیلم میدیدیم که من با صدای وحشتناک باد ترسیدم و پریدم بغل....
اسلاید ۱:همون چیزی که گفتم و اینکه ماشینم همون بود که تو تصویر هستش
۵.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.