💗 پارت سوم 💗
(عکس لباس تهیونگ اسلاید 3)
کلی به اون اتفاق فکر کردم زینگ یا:وا خدا دوباره زنگ خورد 😑وادف اون بود در رو باز کردم ته:چی می خواستی بپورسی
یا:تو کی هستی ته:خوب من یا:چرا جواب نمی دی آدم که نیستی ته:خون آشام جزوه
انسا ها حساب میشه یا:چی😦 ته:اسمت چیه یا:خون آشام ته:آره حالا اسمت چیه یا:یان یانامی ته:نترس تا حالا که نمی دونستی من خونآشام هستم مگه اتفاقی برات افتاد اگه سوال دیگه ای نداری برم یا: چرا نجاتم دادی و اونی که اون روز دنبالت بود دزد نبود مگه نه او کی بود پدرم و این که حسم گفت که نجاتت بدم حس خون آشام ها هیچ وقت اشتباه نمی کنه
حالا چی یا:چرا از دست پدرت فرار می کردی ته:می خواست من با پرنسس گرگینه ها🐺 ازدواج کنم یا:کجا می خوای بری ته:خونه⛪ یا:باش فعلا وات پشمام چه روز عجیبی برم دیگه بخوابم
💖 پایان قسمت 💖
کلی به اون اتفاق فکر کردم زینگ یا:وا خدا دوباره زنگ خورد 😑وادف اون بود در رو باز کردم ته:چی می خواستی بپورسی
یا:تو کی هستی ته:خوب من یا:چرا جواب نمی دی آدم که نیستی ته:خون آشام جزوه
انسا ها حساب میشه یا:چی😦 ته:اسمت چیه یا:خون آشام ته:آره حالا اسمت چیه یا:یان یانامی ته:نترس تا حالا که نمی دونستی من خونآشام هستم مگه اتفاقی برات افتاد اگه سوال دیگه ای نداری برم یا: چرا نجاتم دادی و اونی که اون روز دنبالت بود دزد نبود مگه نه او کی بود پدرم و این که حسم گفت که نجاتت بدم حس خون آشام ها هیچ وقت اشتباه نمی کنه
حالا چی یا:چرا از دست پدرت فرار می کردی ته:می خواست من با پرنسس گرگینه ها🐺 ازدواج کنم یا:کجا می خوای بری ته:خونه⛪ یا:باش فعلا وات پشمام چه روز عجیبی برم دیگه بخوابم
💖 پایان قسمت 💖
۳.۰k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.