پارت ۹
پارت ۹
رها: اینجوری راحتم بگو مامان
لیلا: بخاطر من محمد بخشید
رها: بخشیدم یع خورد فقط از دست عصبانیم
لیلا: محمد محمد محمد
محمد بله مامان
لیلا: بیا اینجا
محمد: باشه مامان اومدم«رفتم به پذیرایی»
لیلا: باهم حرف بزنید من هم برم یه آب میوه درست بیارم
محمد: مامان جان واسه منو رها یه آب پرتقال بیار
رها: من نمی خورم
لیلا:باشه عروس «رفتم به آشپزخونه»
محمد: بشین
رها: محمد دیگه دلم میخاد تنها باشم نمیخام بشینم
محمد:باشه عزیزم برو دیگه
رها: چشم میرم « چادر سر کردم و رفتم از خونه لیلا بیرون. تاکسی سوار شدم و رفتم به بیمارستان»
مریم: سلام خانم دکتر خسته نباشید راستی آقای دکتر بهرامی بهم زنگ زده بود گفت که منو خانم دکتر نمیایم
رها: هر چی گفت دروغ گفته من که اینجا هم
رها: اینجوری راحتم بگو مامان
لیلا: بخاطر من محمد بخشید
رها: بخشیدم یع خورد فقط از دست عصبانیم
لیلا: محمد محمد محمد
محمد بله مامان
لیلا: بیا اینجا
محمد: باشه مامان اومدم«رفتم به پذیرایی»
لیلا: باهم حرف بزنید من هم برم یه آب میوه درست بیارم
محمد: مامان جان واسه منو رها یه آب پرتقال بیار
رها: من نمی خورم
لیلا:باشه عروس «رفتم به آشپزخونه»
محمد: بشین
رها: محمد دیگه دلم میخاد تنها باشم نمیخام بشینم
محمد:باشه عزیزم برو دیگه
رها: چشم میرم « چادر سر کردم و رفتم از خونه لیلا بیرون. تاکسی سوار شدم و رفتم به بیمارستان»
مریم: سلام خانم دکتر خسته نباشید راستی آقای دکتر بهرامی بهم زنگ زده بود گفت که منو خانم دکتر نمیایم
رها: هر چی گفت دروغ گفته من که اینجا هم
۵.۲k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.