Cold hearted
part²⁷
ته:خب اونجا زندانه و نمیتونی بری اونجا"سرد"
هانا:خب ببین یه شرت میبندیم من همینجا میمونم قولم میدونم نرم اونجا"سرد"
ته:اوکی جکسون وسایلشو برگردون
م.کوک:یه چیزی راجب سیگارم بهش بگو
ته:نترسین سیگاراشو جمع کردیم و دیگه از هیچجا نمیتونه بخره "سرد"
هانا:این دیگه در حق من نامردیه حداقل سیگار بزارین بکشم"سرد"
ته:ممنوع جکسون بریم"سرد"
"رفتن"
هانا:کی قراره بیاد دیگه اینجوری وایسادین"سرد"
م.کوک:عروس و پسرم مشکل داری
هانا:نه من رفتم"سرد"
خ.کوک:اخلاقت خیلی تغییر کرده عروس
هانا:من عروس هیچکس نیستم و نخوام بود"داد"
میسو:مامان ولش کن دیونس
"یک ساعت بعد"
خ.کوک:عروس نمیخوای بیای پایین
هانا!برای بای هزارم من حاظرم دوباره عروس خانواده کیم بشم ولی عروس تو نشم"عربده"
خانم بزرگ:حالا فهمیدیم نمیخواد داد بزنی"خنده"
هانا:الان چرا همه جمع شدین اینجا برای شنیدن این حرف"سرد"
جین:اره حالا زنگ زد گفت بیایم
ریوجین:این چرا انگار یه چیزی کم داره
هانا:اره من سیگار کم دارم یه اشغالی ازم گرفته به لطف مادرم"عصبی"
م.کوک:خب تو نباید معتاد سیگار بشی
هانا:تو یکی برو پیش عروس و پسرت و هیچی مهم نباشه"داد"
پ.کوک:هانا با مادرت درست حرف بزن"عربده"
لینا:هانا نکنه حتی به رفیقت هم حسودیت شده
هانا:نه حسودی مال بقیه هست"پوزخند"
کوک:یه چیز دیگه هم تو هانا کم شده
هانا:اره مو کوتاهشون کردم علاقه ای به وصل بودن خاطره بخاطر موم نبودم "سرد"
م.کوک:چ......ی"تعجب"
م.ته!خانم جئون کوتاه شدن مو چیش مهمه
کوک:تو خاندان جئون کوتاه کردن مو نشانه ارزویی برای مرگه و مادر من بخاطر بزرگ بودن موهای هانا جون میداد"تعجب"
جیسو:حالا اینا به برکنار عذادار که نشدی مشکی پوشیدی
هانا:اوه این دارم میرم بیرون"رفت سمت در"
ته:کجا در میری
هانا:ندارم برم قبرستون که میخوام الان روحمو بفرستم اونجا"داد"
ته:هوی بفهم چی میگی جئون هانا"عربده"
سولا:یونگی چیپس
یونگی:بیا سولا
ته:الان چطوری میخوای بمیری ۸ تا کله گنده دم در خونه شمان" سرد"
هانا:اینطوری هوی تو بگو هر ۸ تا شون بیان
یارو:ببخشید قربان ما نمیتوانیم با ایشون بجنگیم
ته:چرا
یارو:ما زیر دست یکی از کارمندان رئیسمون قوی شدیم ولی مربی بوکس ایشون رئیسمونه
هانا:دیدی"پوزخند" گمشین اونور مربیم اومده
مربی بوکس هانا:هانا چطوری دختر"خنده"
هانا:مثل همیشه فقط بدون سیگار
مربی بوکس هانا:چرا اونوقت
هانا:ازم گرفته"رو به ته"خب اینا به کنار سوهو چه کردی با سرت
سوهو:هیچکار فقط گچ گرفتن
کوک:گچ برای چی
سوهو:سری قبلی که داشتیم کار میکردیم ازم برد منم قبول نکردم با صندلی محکم زد تو سرم
هانا:امروز علاقه ای به بوکس ندارم گمشو"پوزخند"
سوهو:حتما........شماها گمشین بیاین
"رفتن"
م.کوک:
ته:خب اونجا زندانه و نمیتونی بری اونجا"سرد"
هانا:خب ببین یه شرت میبندیم من همینجا میمونم قولم میدونم نرم اونجا"سرد"
ته:اوکی جکسون وسایلشو برگردون
م.کوک:یه چیزی راجب سیگارم بهش بگو
ته:نترسین سیگاراشو جمع کردیم و دیگه از هیچجا نمیتونه بخره "سرد"
هانا:این دیگه در حق من نامردیه حداقل سیگار بزارین بکشم"سرد"
ته:ممنوع جکسون بریم"سرد"
"رفتن"
هانا:کی قراره بیاد دیگه اینجوری وایسادین"سرد"
م.کوک:عروس و پسرم مشکل داری
هانا:نه من رفتم"سرد"
خ.کوک:اخلاقت خیلی تغییر کرده عروس
هانا:من عروس هیچکس نیستم و نخوام بود"داد"
میسو:مامان ولش کن دیونس
"یک ساعت بعد"
خ.کوک:عروس نمیخوای بیای پایین
هانا!برای بای هزارم من حاظرم دوباره عروس خانواده کیم بشم ولی عروس تو نشم"عربده"
خانم بزرگ:حالا فهمیدیم نمیخواد داد بزنی"خنده"
هانا:الان چرا همه جمع شدین اینجا برای شنیدن این حرف"سرد"
جین:اره حالا زنگ زد گفت بیایم
ریوجین:این چرا انگار یه چیزی کم داره
هانا:اره من سیگار کم دارم یه اشغالی ازم گرفته به لطف مادرم"عصبی"
م.کوک:خب تو نباید معتاد سیگار بشی
هانا:تو یکی برو پیش عروس و پسرت و هیچی مهم نباشه"داد"
پ.کوک:هانا با مادرت درست حرف بزن"عربده"
لینا:هانا نکنه حتی به رفیقت هم حسودیت شده
هانا:نه حسودی مال بقیه هست"پوزخند"
کوک:یه چیز دیگه هم تو هانا کم شده
هانا:اره مو کوتاهشون کردم علاقه ای به وصل بودن خاطره بخاطر موم نبودم "سرد"
م.کوک:چ......ی"تعجب"
م.ته!خانم جئون کوتاه شدن مو چیش مهمه
کوک:تو خاندان جئون کوتاه کردن مو نشانه ارزویی برای مرگه و مادر من بخاطر بزرگ بودن موهای هانا جون میداد"تعجب"
جیسو:حالا اینا به برکنار عذادار که نشدی مشکی پوشیدی
هانا:اوه این دارم میرم بیرون"رفت سمت در"
ته:کجا در میری
هانا:ندارم برم قبرستون که میخوام الان روحمو بفرستم اونجا"داد"
ته:هوی بفهم چی میگی جئون هانا"عربده"
سولا:یونگی چیپس
یونگی:بیا سولا
ته:الان چطوری میخوای بمیری ۸ تا کله گنده دم در خونه شمان" سرد"
هانا:اینطوری هوی تو بگو هر ۸ تا شون بیان
یارو:ببخشید قربان ما نمیتوانیم با ایشون بجنگیم
ته:چرا
یارو:ما زیر دست یکی از کارمندان رئیسمون قوی شدیم ولی مربی بوکس ایشون رئیسمونه
هانا:دیدی"پوزخند" گمشین اونور مربیم اومده
مربی بوکس هانا:هانا چطوری دختر"خنده"
هانا:مثل همیشه فقط بدون سیگار
مربی بوکس هانا:چرا اونوقت
هانا:ازم گرفته"رو به ته"خب اینا به کنار سوهو چه کردی با سرت
سوهو:هیچکار فقط گچ گرفتن
کوک:گچ برای چی
سوهو:سری قبلی که داشتیم کار میکردیم ازم برد منم قبول نکردم با صندلی محکم زد تو سرم
هانا:امروز علاقه ای به بوکس ندارم گمشو"پوزخند"
سوهو:حتما........شماها گمشین بیاین
"رفتن"
م.کوک:
۴.۵k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.