part 148
#part_148
#فرار
یعنی نازنینم مارو دید ؟؟بلاخره یکم جرعتمو جمع کردمو اروم چشممو باز کردم اولین چیزی که دیدم نگاه خاص ارسلان بود که باعث شد ته دلم یه جوری بشه و سریع نگاهمو بگیرم اروم به سینش فشار اوردم تا ولم کنه ولی تکون نخورد نه مثه اینکه این خیلی پرو شده با اخم نگامو اوردم بالا و خیره شدم به چشماش که حالا شیطون شده بود با لحن شاکی و دندونای کلید شده گفتم
- کی گفت همچین کاری کنی ؟ این اولین بارت نیست لعنتی این کارات یعنی چی ؟؟
اصلا برام مهم نبود که شاید نازنین پشتمون باشه و بشنوه ادامه دادم
- بهتره گوشاتو خوب باز کنی ارسلان اولین بار نبود ولی اخرین بارت باشه که همچین غلطی میکنی
پوزخندی زد
- حالا تو دیشب تو ب*غ*لم بودی جوجه حرص چیو میزنی ؟؟؟
واییی که الان دوست داشتم دکوراسیونشو بیارم پایین ککشم نگزیده الان من دارم از حرص دق میکنم برگشتم پشتمو نگاه کردم کسی نبود برگشتمو با بغض و حرص گفتم
- من ازت خواستم بیای ب*غ*لم کنی من خواستم شب مهمونی تا صبح روم اوارشی الان من خواستم
ادامه ندادم و عصبی نگاش کردم خونسردیش داشت اتیشم میزد چجوری هر غلطی خواست میکنه بعد خونسرد نگام میکنه با همون راحتی اعصاب خورد کنش خیلی ریلکس گفت
- خوب محرمم شو
چشمام گرد شد و شوکه نگاش کردم چی محرمش بشم این همینجوریشم نامحرمه و همش ب*غ*لم پلاسه محرم شه چیکار میکنه بعدم راجب من چی فکر کرده بشم زن صیغه ایش فک کنم از صورتم که هی داشت عصبی تر میشد جوابشو گرفت که همونجوری خونسرد گفت
- مامانم دیروز ازم صیغه نامه میخواست یاید چیکاش کنم الان چی بهش بگم؟؟
احساس کردم فشارم افتاد خدا نوکرتم بدبختی جدیده این که ننش میگفت حاضر نیست با دخترا دست بده شانس منه یخش اب شده با حرص گفتم
- قرارمون این بود ؟؟
ارسلانم اینبار یکم عصبی شد
#فرار
یعنی نازنینم مارو دید ؟؟بلاخره یکم جرعتمو جمع کردمو اروم چشممو باز کردم اولین چیزی که دیدم نگاه خاص ارسلان بود که باعث شد ته دلم یه جوری بشه و سریع نگاهمو بگیرم اروم به سینش فشار اوردم تا ولم کنه ولی تکون نخورد نه مثه اینکه این خیلی پرو شده با اخم نگامو اوردم بالا و خیره شدم به چشماش که حالا شیطون شده بود با لحن شاکی و دندونای کلید شده گفتم
- کی گفت همچین کاری کنی ؟ این اولین بارت نیست لعنتی این کارات یعنی چی ؟؟
اصلا برام مهم نبود که شاید نازنین پشتمون باشه و بشنوه ادامه دادم
- بهتره گوشاتو خوب باز کنی ارسلان اولین بار نبود ولی اخرین بارت باشه که همچین غلطی میکنی
پوزخندی زد
- حالا تو دیشب تو ب*غ*لم بودی جوجه حرص چیو میزنی ؟؟؟
واییی که الان دوست داشتم دکوراسیونشو بیارم پایین ککشم نگزیده الان من دارم از حرص دق میکنم برگشتم پشتمو نگاه کردم کسی نبود برگشتمو با بغض و حرص گفتم
- من ازت خواستم بیای ب*غ*لم کنی من خواستم شب مهمونی تا صبح روم اوارشی الان من خواستم
ادامه ندادم و عصبی نگاش کردم خونسردیش داشت اتیشم میزد چجوری هر غلطی خواست میکنه بعد خونسرد نگام میکنه با همون راحتی اعصاب خورد کنش خیلی ریلکس گفت
- خوب محرمم شو
چشمام گرد شد و شوکه نگاش کردم چی محرمش بشم این همینجوریشم نامحرمه و همش ب*غ*لم پلاسه محرم شه چیکار میکنه بعدم راجب من چی فکر کرده بشم زن صیغه ایش فک کنم از صورتم که هی داشت عصبی تر میشد جوابشو گرفت که همونجوری خونسرد گفت
- مامانم دیروز ازم صیغه نامه میخواست یاید چیکاش کنم الان چی بهش بگم؟؟
احساس کردم فشارم افتاد خدا نوکرتم بدبختی جدیده این که ننش میگفت حاضر نیست با دخترا دست بده شانس منه یخش اب شده با حرص گفتم
- قرارمون این بود ؟؟
ارسلانم اینبار یکم عصبی شد
۱.۷k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.