دیدار با شوالیه ماه
دیدار با شوالیه ماه
بخش سوم
شدو🖤❤️
اه بازم یه مزاحم دیگه! چرا نمیخوان بفهمن که نمیخوام کسی بیاد اینجا.
رفتم ببینم که فرار کرده یا نه ولی دیدم افتاده روی زمین و بیهوش شده، سرشم یکم صدمه دیده ولی جزئی نیست.
نمیتونستم اینجا ولش کنم به کمک نیاز داره، نه نه آخه چرا من!
بلندش کردم و بغلش کردم، کلاه شنلش از روی سرش افتاد و دیدمش یه جوجهتیغی آبی که... یکم شبیه منه؟
به هرحال بردمش خونهام سرش رو بستم و دیدم که پاش هم آسیب دیده، این تا مدتی اینجا موندگاره
اه، امیدوارم خیلی روی مخم نره، ولی اون بهم یه حس عجیبی میده.... نمیدونم.....
گذاشتمش توی اتاق تا آروم بخوابه.
چقدر این جوجهتیغی منو یاد... یاد اون میندازه.
ببخشید دوستان که کم شده تکالیفم مونده بود خیلی خسته شدم💔🙂
لذت ببرید🌟🥰💫
بخش سوم
شدو🖤❤️
اه بازم یه مزاحم دیگه! چرا نمیخوان بفهمن که نمیخوام کسی بیاد اینجا.
رفتم ببینم که فرار کرده یا نه ولی دیدم افتاده روی زمین و بیهوش شده، سرشم یکم صدمه دیده ولی جزئی نیست.
نمیتونستم اینجا ولش کنم به کمک نیاز داره، نه نه آخه چرا من!
بلندش کردم و بغلش کردم، کلاه شنلش از روی سرش افتاد و دیدمش یه جوجهتیغی آبی که... یکم شبیه منه؟
به هرحال بردمش خونهام سرش رو بستم و دیدم که پاش هم آسیب دیده، این تا مدتی اینجا موندگاره
اه، امیدوارم خیلی روی مخم نره، ولی اون بهم یه حس عجیبی میده.... نمیدونم.....
گذاشتمش توی اتاق تا آروم بخوابه.
چقدر این جوجهتیغی منو یاد... یاد اون میندازه.
ببخشید دوستان که کم شده تکالیفم مونده بود خیلی خسته شدم💔🙂
لذت ببرید🌟🥰💫
۲.۳k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.