رئیس جذاب من
ویو کوک :
وقتی اون دختر اومد داخل خیلی جذاب و قشنگ بود حتی باورم نمیشد قیافش واقعی باشه با لباس رسمی و دامن قشنگی که داشت خیلی خوشگل به نظر نیومد
وای کوک چی میگی ؟
خب شدی بی خیال
ولی نکنه من واقعا دوسش دارم ؟؟؟!!!!!
خودم رو جمع و جور کردم و شروع کردم به خواندن پرونده ی خانم خوشگله
کیم ا.ت
قبلاً داخل یک شرکت دیگه کار می کرده اما به دلیل یک مشکلات از اونجا بیرون اومده
داخل شرکت amj کار می کرده
ویو کوک:
اوووووو شرکت amj بعد ما معروف تمرین شرکته
اما من با پسر نچسبش کای ( بچه ها کای نه اون کای) جنگ و دعوا دارمم از بچگی تا حالا
ویو ا.ت:
داشتم داخل شرکت می چرخیدم تا جامو پیدا کنم و با کل شرکت آشنا شم بعد از گشت و گذار داخل شرکت می خواستم برم سر جام اما نمیدونستم کجاست پس از یه خام
همه پرسیدم :
ا.ت: ببخشید من منشی شخصی جدید آقای جئون هستم و تازه اینجا اومدم میدونید کجا دفتر منشی آقای جئون هست؟
لوسی : اووو جدی خوش اومدی بیا از این طرف راهنماییت می کنم
داخل دفتر ا.ت:
لوسی : راستی اسمت چیه ؟ من لوسی هستم
ا.ت : او ا.ت هستم خوشوقتم 💖
لوسی : من هم همین طور فقط ا.ت خیلی مراقب خودت باش هم آقای جئون هم تو باید خیلی مراقب باشید آخه همه دنبال پست تو هستند تا بتونن بیشتر به آقای جئون نزدیک شن تو که میدونی مگه نه؟؟
ا.ت: آهوم....میدونم ......ممنون که گفتی..........خب من میرم سر کارم
لوسی : او البته خدافظ
ا.ت: خدافظ
ویو کوک:
پرونده ی ا.ت رو خوندم اما خیلی کنجکاوم دلیل اینکه چرا از شرکت amj اومده بیرون چی بوده ... بیخیال
دیدم لوسی داره از دفتر ا.ت میاد بیرون پس صداش زدم
کوک: لوسی بیا دفتر باید یه کاری رو بهت بدم
لوسی : بفرمایید.
کوک : این پرونده ی ا.ت هست لطفاً مرتبش من و پوشش کن و بزار داخل کمدش
لوسی چشمی گفت و رفت
موقع نهار داخل شرکت :
ویو میا:
ا.ت از امروز کارش رو شروع کرد وقت نهار شده تصمیم دارم با هم بریم نهار بخوریم
میا: ببخشید آقای تهیونگ میشه من از خدمتتون مرخص بشم ؟
ته: البته منم می خوام برم با آقای جیون نهار بخوریم پس
میتونی بری
میا : ممنون
بدو بدو رفتم سراغ ا.ت رسیدم به دفتر در زدم و گفت :
ا.ت : بفرمایید داخل
میا: سلام خنگول خانم اولین روز کاریت چطور پیش نمیره
ا.ت : عالی ریئسم و دیدی چه خوشگللللللههههه ( نیومده عاشق شد 😂)
میا: اره شیطون بیا بریم ناهار بخوریم اتفاقا دو تا رییس هم میان
ا.ت : ت
اوکی
ویو ا.ت :
رفتیم سر میز نهار نشستیم غذا سفارش دادیم و منتظر بقیه موندیم وقتی اومدن من هیچ کس رو به جز لوسی نمیشناختم پس بهش سلام کرد که یهو یه دختر دیگه گفت..........
وقتی اون دختر اومد داخل خیلی جذاب و قشنگ بود حتی باورم نمیشد قیافش واقعی باشه با لباس رسمی و دامن قشنگی که داشت خیلی خوشگل به نظر نیومد
وای کوک چی میگی ؟
خب شدی بی خیال
ولی نکنه من واقعا دوسش دارم ؟؟؟!!!!!
خودم رو جمع و جور کردم و شروع کردم به خواندن پرونده ی خانم خوشگله
کیم ا.ت
قبلاً داخل یک شرکت دیگه کار می کرده اما به دلیل یک مشکلات از اونجا بیرون اومده
داخل شرکت amj کار می کرده
ویو کوک:
اوووووو شرکت amj بعد ما معروف تمرین شرکته
اما من با پسر نچسبش کای ( بچه ها کای نه اون کای) جنگ و دعوا دارمم از بچگی تا حالا
ویو ا.ت:
داشتم داخل شرکت می چرخیدم تا جامو پیدا کنم و با کل شرکت آشنا شم بعد از گشت و گذار داخل شرکت می خواستم برم سر جام اما نمیدونستم کجاست پس از یه خام
همه پرسیدم :
ا.ت: ببخشید من منشی شخصی جدید آقای جئون هستم و تازه اینجا اومدم میدونید کجا دفتر منشی آقای جئون هست؟
لوسی : اووو جدی خوش اومدی بیا از این طرف راهنماییت می کنم
داخل دفتر ا.ت:
لوسی : راستی اسمت چیه ؟ من لوسی هستم
ا.ت : او ا.ت هستم خوشوقتم 💖
لوسی : من هم همین طور فقط ا.ت خیلی مراقب خودت باش هم آقای جئون هم تو باید خیلی مراقب باشید آخه همه دنبال پست تو هستند تا بتونن بیشتر به آقای جئون نزدیک شن تو که میدونی مگه نه؟؟
ا.ت: آهوم....میدونم ......ممنون که گفتی..........خب من میرم سر کارم
لوسی : او البته خدافظ
ا.ت: خدافظ
ویو کوک:
پرونده ی ا.ت رو خوندم اما خیلی کنجکاوم دلیل اینکه چرا از شرکت amj اومده بیرون چی بوده ... بیخیال
دیدم لوسی داره از دفتر ا.ت میاد بیرون پس صداش زدم
کوک: لوسی بیا دفتر باید یه کاری رو بهت بدم
لوسی : بفرمایید.
کوک : این پرونده ی ا.ت هست لطفاً مرتبش من و پوشش کن و بزار داخل کمدش
لوسی چشمی گفت و رفت
موقع نهار داخل شرکت :
ویو میا:
ا.ت از امروز کارش رو شروع کرد وقت نهار شده تصمیم دارم با هم بریم نهار بخوریم
میا: ببخشید آقای تهیونگ میشه من از خدمتتون مرخص بشم ؟
ته: البته منم می خوام برم با آقای جیون نهار بخوریم پس
میتونی بری
میا : ممنون
بدو بدو رفتم سراغ ا.ت رسیدم به دفتر در زدم و گفت :
ا.ت : بفرمایید داخل
میا: سلام خنگول خانم اولین روز کاریت چطور پیش نمیره
ا.ت : عالی ریئسم و دیدی چه خوشگللللللههههه ( نیومده عاشق شد 😂)
میا: اره شیطون بیا بریم ناهار بخوریم اتفاقا دو تا رییس هم میان
ا.ت : ت
اوکی
ویو ا.ت :
رفتیم سر میز نهار نشستیم غذا سفارش دادیم و منتظر بقیه موندیم وقتی اومدن من هیچ کس رو به جز لوسی نمیشناختم پس بهش سلام کرد که یهو یه دختر دیگه گفت..........
۳.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.