پارت چهار
ویو ات
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم باز هم یه سکوت و سنگینی عجیب فضایی ماشین رو پر کرده بود
تهیونگ: رسیدیم
ات: اها باشه
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل پارتی و اهنگ و رقص و این چیزا همه میرقصیدن اما ما یه گوشه نشسته بودیم که یهو یه نفر اومد کنارم
علامت اون پسره =
=خانوم ات میشه باهام برقصین
ات:بله حتما
بلند شدم و باهاش رقصیدم که یهو تهیونگ دستم و گرفت و کشید
تهیونگ: بیا برمیگردیم خونه
ات:چرا
تهیونگ : گفتم بیا
رفتیم تو ماشین من خیلی نوشیدنی خودره بودم و تقریبا تلو تلو میزدم رفتیم تو خونه
یهو افتاد
ات:اخ
تهیونگ : چی شد
دستش رو سمتم دراز کرد و از زمین بلندم کرد
یهو چسپوندتم به دیوار
ات:هعی
تهیونگ:چیه مگه خودت همینو نمیخواستی مگه این لباس رو نپوشیدی که من حسودی کنم خب موفق شدی
اروم دم گوش ات اینا رو گفت
ات: ولی تو گفته بودی که
با یه بوسه از طرف تهیونگ حرف ات نصفه موند
حالا از زبان ات
همینطوری داشت لبام رو مک میزد منم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و شروع به بوسیدنش کردم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم باز هم یه سکوت و سنگینی عجیب فضایی ماشین رو پر کرده بود
تهیونگ: رسیدیم
ات: اها باشه
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل پارتی و اهنگ و رقص و این چیزا همه میرقصیدن اما ما یه گوشه نشسته بودیم که یهو یه نفر اومد کنارم
علامت اون پسره =
=خانوم ات میشه باهام برقصین
ات:بله حتما
بلند شدم و باهاش رقصیدم که یهو تهیونگ دستم و گرفت و کشید
تهیونگ: بیا برمیگردیم خونه
ات:چرا
تهیونگ : گفتم بیا
رفتیم تو ماشین من خیلی نوشیدنی خودره بودم و تقریبا تلو تلو میزدم رفتیم تو خونه
یهو افتاد
ات:اخ
تهیونگ : چی شد
دستش رو سمتم دراز کرد و از زمین بلندم کرد
یهو چسپوندتم به دیوار
ات:هعی
تهیونگ:چیه مگه خودت همینو نمیخواستی مگه این لباس رو نپوشیدی که من حسودی کنم خب موفق شدی
اروم دم گوش ات اینا رو گفت
ات: ولی تو گفته بودی که
با یه بوسه از طرف تهیونگ حرف ات نصفه موند
حالا از زبان ات
همینطوری داشت لبام رو مک میزد منم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و شروع به بوسیدنش کردم
۶۶۵
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.