پارت ۳ وقتی دشمنش بودی ولی عاشقش شدی
باران : شوگا همین الان بیا
شوگا : چیشده دوباره کسی رو زدی کشتی
باران : نه دشمنمه گرفتمش
شوگا : باش الان میام
باران : باش
)) پرش زمانی ۶ مین بعد))
شوگا : سلام باران
باران : سلام خوبی برو به اتاق خودم اونجاست
شوگا : اوکی
باران : شوگا رفت و منم همراهش رفتم و معاینش کرد و با چیزی که گفت تعجب کردم
شوگا : وضعیتش خطرناکه هشت روزه هیچی نخورده باید بره بیمارستان و اینکه بیماری ام اسم داره و مشکل قلبی داره
باران : مشکل قلبی و ام اس چیه دیگه
شوگا : مشکل قلبی یعنی بترسه یا کسی بترسونش از حال میره و ام اس اگه کسی مثلا ۱ ماه غذا بهش نده ممکنه بمیره خیلی بده خیلی
باران : واییییییییییی چه بد پس واسه همون بود میگفت و من باور نمیکردم
شوگا : اره
باران : کی بهوش میاد
شوگا : احتمالا ۲ ساعت دیگه
باران : باش
شوگا : فقط مواظبش باش ام اس ممکنه بکشه یا حتی کور کنه یا حتی فلج کنه
باران : باش خدافظ
شوگا : خدافظ
باران : بعد از اینکه شوگا رفت فکر کردم که چی میکشه خیلی ترسیدم .......
)) پرش زمانی ۲ ساعت بعد))
جونگکوک : بهوش اومدم و دیدم بهم سرم وصله تا منو دید اومد سمتم و تا دیدمش ترسیدم......
د .. دیگه منو برنگردون....... اونجا
باران : نترس دیگه هیچوقت نمیری اونجا ، راستی یه سوال تو ام اس و مشکل قلبی داری
جونگکوک : تو از کجا میدونی
باران : تحقیق کردم راجبت
جونگکوک : اره
باران : چه بد
جونگکوک : ناراحت نشو عادت کردم دیگه
باران : میدونم
)) پرش زمانی نیم ساعت بعد ))
جونگکوک : حالم بد شد میدونستم قراره امروز یا فردا بمیرم خواستم پاشم برم تو اتاق که سرم گیج رفت و بعد سیاهی مطلق.....
باران : رفتم ببینم جونگکوک کجاست دیدم بیهوش شده سریع بردمش بیمارستان ( توجه داشته باشید بیمارستان مخصوص مافیاها)
)) پرش زمانی بیمارستان ))
باران : حالش چطوره
دکتر : متاسفم خانم غم اخرتون باشه
باران : چرا چیشده
دکتر : اقای جئون به دلیل ام اس از دنیا رفت
باران : نههههه چرااااا بگید این یه خوابه بگید
و اینگونه شد که جونگکوک از دنیا رفت و باران روز به روز افسرده تر میشد تا اینکه خودکشی کرد و این بود عشق غمگین جئون و خانم مین
همیشه که نباید با پایان خوش تموم شه ولی فیک بعدی جبران میکنم خودم با این عرررررر زدم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
شوگا : چیشده دوباره کسی رو زدی کشتی
باران : نه دشمنمه گرفتمش
شوگا : باش الان میام
باران : باش
)) پرش زمانی ۶ مین بعد))
شوگا : سلام باران
باران : سلام خوبی برو به اتاق خودم اونجاست
شوگا : اوکی
باران : شوگا رفت و منم همراهش رفتم و معاینش کرد و با چیزی که گفت تعجب کردم
شوگا : وضعیتش خطرناکه هشت روزه هیچی نخورده باید بره بیمارستان و اینکه بیماری ام اسم داره و مشکل قلبی داره
باران : مشکل قلبی و ام اس چیه دیگه
شوگا : مشکل قلبی یعنی بترسه یا کسی بترسونش از حال میره و ام اس اگه کسی مثلا ۱ ماه غذا بهش نده ممکنه بمیره خیلی بده خیلی
باران : واییییییییییی چه بد پس واسه همون بود میگفت و من باور نمیکردم
شوگا : اره
باران : کی بهوش میاد
شوگا : احتمالا ۲ ساعت دیگه
باران : باش
شوگا : فقط مواظبش باش ام اس ممکنه بکشه یا حتی کور کنه یا حتی فلج کنه
باران : باش خدافظ
شوگا : خدافظ
باران : بعد از اینکه شوگا رفت فکر کردم که چی میکشه خیلی ترسیدم .......
)) پرش زمانی ۲ ساعت بعد))
جونگکوک : بهوش اومدم و دیدم بهم سرم وصله تا منو دید اومد سمتم و تا دیدمش ترسیدم......
د .. دیگه منو برنگردون....... اونجا
باران : نترس دیگه هیچوقت نمیری اونجا ، راستی یه سوال تو ام اس و مشکل قلبی داری
جونگکوک : تو از کجا میدونی
باران : تحقیق کردم راجبت
جونگکوک : اره
باران : چه بد
جونگکوک : ناراحت نشو عادت کردم دیگه
باران : میدونم
)) پرش زمانی نیم ساعت بعد ))
جونگکوک : حالم بد شد میدونستم قراره امروز یا فردا بمیرم خواستم پاشم برم تو اتاق که سرم گیج رفت و بعد سیاهی مطلق.....
باران : رفتم ببینم جونگکوک کجاست دیدم بیهوش شده سریع بردمش بیمارستان ( توجه داشته باشید بیمارستان مخصوص مافیاها)
)) پرش زمانی بیمارستان ))
باران : حالش چطوره
دکتر : متاسفم خانم غم اخرتون باشه
باران : چرا چیشده
دکتر : اقای جئون به دلیل ام اس از دنیا رفت
باران : نههههه چرااااا بگید این یه خوابه بگید
و اینگونه شد که جونگکوک از دنیا رفت و باران روز به روز افسرده تر میشد تا اینکه خودکشی کرد و این بود عشق غمگین جئون و خانم مین
همیشه که نباید با پایان خوش تموم شه ولی فیک بعدی جبران میکنم خودم با این عرررررر زدم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۶.۰k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.