تک پارتے بے تے اس*درخواستی
ا/ت یه دختریه که هر وقت ناراحت باشه وقتی اعضا نیستن میره بغل تهیونگ و گریه میکنه و باهاش درد و دل میکنه و یه شب هم اعضا متوجه این قضیه میشن
_مث همیشه بهش هیت میدادن واذیتش میکردن بخاطر دلیل های الکی وبی منطقی ات همیشه اذیت میشد...همیشه تو بغل ته مخفیانه گریه میکرد خب اخه با ته بیشتر راحت بود...چون ته شبیه برادر ات بود که از دستش داده برای همین ات پیش تهیونگ آرامش داشت....ومث همین الان که داشت تو بغل ته گریه میکردبخاطر چندتا آدم عوضی..
تهیونگ:هیش کوچولوی من گریه نکن
ات:ته خو چرا انقدر اذیتم میکنن مگه من چیکارشون کردم که همش بهم هیت میدن
تهیونگ:خب اونا هیچوقت درک نمیکنن تو چقدر زحمت میکشی یا چقدر با حرفاشون آسیب میبینی...آدما همینن هیچوقت جون کسی براشون ارزش نداره برای همینم اهمیتی براشون نداره که با حرفاشون دارن یه آدمو اذیت میکنن
_ته داشت مث همیشه ات رو آروم میکرد ولی درداتاق یهو باز شد وات وتهیونگ متوجه اعضا میشن
ات:....*داره گریه میکنه
جین:خب ما همه ی حرفاتونو شنیدیم
جیهوم:ات انقدر وجودمون برات بی ارزشه که به ما چیزی نگفتی؟
شوگا:خب شاید حداقل میتونستیم یکم کمکت کنیم
تهیونگ:بچه ها الان وقتش نیست
جیمین:نه تهیونگ الان وقتشه ودقیقا همونطور که تو گفتی جون آدما ی دیگ برای مردم بی ارزشه وجود ماهم برای ات بی ارزش بوده
ات:...ب...ببخشید*گریه
جیمین:........
جونگ کوک:ات ما شاید نتونیم درکت کنیم ولی حداقل میتونی بهت یکم کمک کنیم
نامجون:ات میدونم الان حالت خوب نیست ولی چرا به ما چیزی نگفتی وفقط به ته گفتی
ات:خب...تهیونگ منو یاد یکی میندازع وبرای همین پیشش آرامش بیشتری دارم
جیمین:یاد کی میندازتت؟
ات:ب..برادرم
جیمین:تو برادر داشتی مگه؟
ات:خب اره ولی چندسال پیش جلوی چشمام مردش...و...تهیونگ خیلی شبیه برادرمه وقتی پیششم حس میکنم پیش برادرمم*گریه
جیمین:او واقعا متاسفم ات
نامجون:..ات میتونی روی ما حساب کنی
شوگا:اره هروقت هم کمک خواستی ما کنارتیم
*پرش زمانی به ۱سال بعد
_الان یک سال از اون شب میگذره...ولی خب همونطور که ته گفت آدما جون کسی براشون ارزش نداره....ات هم درحالی که ۱سال بعد اون شب روی پشت بوم وایساده بود یاد حرف ته افتاد واین آخرین جمله ای بود که قبل مرگش بهش فک میکرد....خب اره اون خودکشی کرد....بخاطرحرف آدمای بی رحم...
__________________________________________
خب میدونم خیلی چرت شدش ولی شما دیگ ببخشید😂🙌
_مث همیشه بهش هیت میدادن واذیتش میکردن بخاطر دلیل های الکی وبی منطقی ات همیشه اذیت میشد...همیشه تو بغل ته مخفیانه گریه میکرد خب اخه با ته بیشتر راحت بود...چون ته شبیه برادر ات بود که از دستش داده برای همین ات پیش تهیونگ آرامش داشت....ومث همین الان که داشت تو بغل ته گریه میکردبخاطر چندتا آدم عوضی..
تهیونگ:هیش کوچولوی من گریه نکن
ات:ته خو چرا انقدر اذیتم میکنن مگه من چیکارشون کردم که همش بهم هیت میدن
تهیونگ:خب اونا هیچوقت درک نمیکنن تو چقدر زحمت میکشی یا چقدر با حرفاشون آسیب میبینی...آدما همینن هیچوقت جون کسی براشون ارزش نداره برای همینم اهمیتی براشون نداره که با حرفاشون دارن یه آدمو اذیت میکنن
_ته داشت مث همیشه ات رو آروم میکرد ولی درداتاق یهو باز شد وات وتهیونگ متوجه اعضا میشن
ات:....*داره گریه میکنه
جین:خب ما همه ی حرفاتونو شنیدیم
جیهوم:ات انقدر وجودمون برات بی ارزشه که به ما چیزی نگفتی؟
شوگا:خب شاید حداقل میتونستیم یکم کمکت کنیم
تهیونگ:بچه ها الان وقتش نیست
جیمین:نه تهیونگ الان وقتشه ودقیقا همونطور که تو گفتی جون آدما ی دیگ برای مردم بی ارزشه وجود ماهم برای ات بی ارزش بوده
ات:...ب...ببخشید*گریه
جیمین:........
جونگ کوک:ات ما شاید نتونیم درکت کنیم ولی حداقل میتونی بهت یکم کمک کنیم
نامجون:ات میدونم الان حالت خوب نیست ولی چرا به ما چیزی نگفتی وفقط به ته گفتی
ات:خب...تهیونگ منو یاد یکی میندازع وبرای همین پیشش آرامش بیشتری دارم
جیمین:یاد کی میندازتت؟
ات:ب..برادرم
جیمین:تو برادر داشتی مگه؟
ات:خب اره ولی چندسال پیش جلوی چشمام مردش...و...تهیونگ خیلی شبیه برادرمه وقتی پیششم حس میکنم پیش برادرمم*گریه
جیمین:او واقعا متاسفم ات
نامجون:..ات میتونی روی ما حساب کنی
شوگا:اره هروقت هم کمک خواستی ما کنارتیم
*پرش زمانی به ۱سال بعد
_الان یک سال از اون شب میگذره...ولی خب همونطور که ته گفت آدما جون کسی براشون ارزش نداره....ات هم درحالی که ۱سال بعد اون شب روی پشت بوم وایساده بود یاد حرف ته افتاد واین آخرین جمله ای بود که قبل مرگش بهش فک میکرد....خب اره اون خودکشی کرد....بخاطرحرف آدمای بی رحم...
__________________________________________
خب میدونم خیلی چرت شدش ولی شما دیگ ببخشید😂🙌
۱۴.۳k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.