ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
part 12
ا.ت ویو
رسیدم به محل مهمونی ، از قیافش معلومه مهمونی بزرگیه از ماشین پیاده شدیم و منتظر نامجون بودم که اومد دستش رو پشت کمرم گذاشت و به خودم اومدم که یاد حرف افتادم اهمیت ندادم و به سمت مهمونی رفتیم همه ی نگاها روی ما بودم که باعث خجالت من میشد. با نامجون یک می رفتیم که شش نفر روش بودند
خوب ا.د اینا دوستا و همکار باندم هستن
- او.. سلام من ا. ت همسر نامجون
جین : سلام منم جینم
هوپی: سلام منم جیهوپ هستم
بونگی : سلام منم مین بونگی یا شوگا هستم
جیمین : سلام من جیمینم
تهیونگ : سلاممممم من ته ته هستم تهیونگ
جانگ کوک : سلام منم کوکی هستم
خوشبختم
همه باهم ماهم خوشبختیم
الان حدودا 1 ساعت میگذره و من با اعضا خیلی صمیمی شدم
تو این مدت منو اعضا فقط میخوردیم البته منو جیمین و ته ته و کوک شوگا هم میخورد ولی کم ....
...
ویو نامجون
..
شرط
لایک 6
کامنت 7
part 12
ا.ت ویو
رسیدم به محل مهمونی ، از قیافش معلومه مهمونی بزرگیه از ماشین پیاده شدیم و منتظر نامجون بودم که اومد دستش رو پشت کمرم گذاشت و به خودم اومدم که یاد حرف افتادم اهمیت ندادم و به سمت مهمونی رفتیم همه ی نگاها روی ما بودم که باعث خجالت من میشد. با نامجون یک می رفتیم که شش نفر روش بودند
خوب ا.د اینا دوستا و همکار باندم هستن
- او.. سلام من ا. ت همسر نامجون
جین : سلام منم جینم
هوپی: سلام منم جیهوپ هستم
بونگی : سلام منم مین بونگی یا شوگا هستم
جیمین : سلام من جیمینم
تهیونگ : سلاممممم من ته ته هستم تهیونگ
جانگ کوک : سلام منم کوکی هستم
خوشبختم
همه باهم ماهم خوشبختیم
الان حدودا 1 ساعت میگذره و من با اعضا خیلی صمیمی شدم
تو این مدت منو اعضا فقط میخوردیم البته منو جیمین و ته ته و کوک شوگا هم میخورد ولی کم ....
...
ویو نامجون
..
شرط
لایک 6
کامنت 7
۳.۵k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.