تو رفتی و فراموشی سپردی آن هیاهو ها
تو رفتی و فراموشی سپردی آن هیاهو ها
بر این رخمم اثر دیگر ندارد کل دارو ها
"لقب هایم:عزیزم،عشقم و...مردن چه معنی داشت؟
همین که تو فرستادی مرا در جمع یارو ها"
بریدی برخلافِ آنچه در ضرب المثل ها بود
که هرگز "دسته ی خود را نمی برند چاقو ها"
من و یک کوله بارِ خاطراتِ از تو جا مانده
توانم را گرفتی از دل و پا ها و بازو ها
هزاران سال می گویم خودش می خواست تا باشد
"شراب و شهد کندوی دهانش سهم پر رو ها"
سرگشته
بر این رخمم اثر دیگر ندارد کل دارو ها
"لقب هایم:عزیزم،عشقم و...مردن چه معنی داشت؟
همین که تو فرستادی مرا در جمع یارو ها"
بریدی برخلافِ آنچه در ضرب المثل ها بود
که هرگز "دسته ی خود را نمی برند چاقو ها"
من و یک کوله بارِ خاطراتِ از تو جا مانده
توانم را گرفتی از دل و پا ها و بازو ها
هزاران سال می گویم خودش می خواست تا باشد
"شراب و شهد کندوی دهانش سهم پر رو ها"
سرگشته
۱۶۱
۲۰ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.