𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁴⁸
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ⁴⁸
نمیتونستم کاری کنم خیلی چندش بود بدنم پر از بوس بود دستش داشت میرفت پایین که کاری نکرد _ گور خودتو کندی + تهیونگ تویی ( با صدای خش دار و یواش ) ٪ تو کی هستی + کسی که قراره الان بکشتت با صدای تیر چشمامو بستم تهیونگ اومد سمتم برآید استایل بغلم کرد + تهیونگ تینا ( صدای کم ) _ یونگی بردش + گزاشتن تو ماشین رسیدیم عمارت دوباره بغلم کرد گزاشتمجلوی در حموم _ زودی بدنت رو بشور بیا بیرون .بدنمرو شستم رفتم بیرون تهیونگ نبود لباس هام رو پوشیدم تهیونگ اوند تو حوله امو رو گرفت و موهام رو خشک کرد خوابوندم رو تخت دستش رو کشید جای کبودی ها _ نگاه اونعوضی چیکار کرد رفت تو گردنم دردی تو گردنمحس کردم تهیونگپاشد دهنش خونی بود جای دردم دست کشیدم خونی بود + تهیونگ چرا ( با صدای کم ) _ دردش تموم میشه از اتاق رفت بیرون نگرانی چن ساعت پیش داشتم ترس وجودم رو گرفت بود _ چرا نمیخوابی +ها اومدی نمیتونم . اومد کنارم نشست و سرم روگزاشت رو پاهاش _ میدونی به چی فکر میکنی اون دیگه تموم شد نمیزارم کسی بهت دست بزنه پس ذهنت رو خالی کن بگیر بخواب . دستاش رو نوازش وار روی سرم کشید وجودش کنارم احساس آرامش نیداد چشمام کم کم سنگین شد .....
.
.
.
.
.
تینا رو فرستادم آموزش کودک اونجا بهتر سرگرم میشه آنروز اولین جلسه اش بود با تهیونگ رسوندیمش با کلی التماس بلاخره رفت + بای _ خداحافظ فسقلی . تینا: بای بای . سوار ماشین شدیم + تهیونگ میتونی من رو ببری جایی _ باشه...... رفتم سر قبر مامان تینا + چرا دخترتو تنها گذاشتی چرا اون مرد گزاشت شما به این خال بیفاید بعد هم سرنوشت دخترت بشه مثل من بی پدر و مادر _ ا/ت اون داستان تموم شد و الان بیا به فکر آینده تینا باشیم حتما نا جینگ راضیه + باشه . دست گل رو گذاشتم رو قبر رو رفتم.
پاک شده
نمیتونستم کاری کنم خیلی چندش بود بدنم پر از بوس بود دستش داشت میرفت پایین که کاری نکرد _ گور خودتو کندی + تهیونگ تویی ( با صدای خش دار و یواش ) ٪ تو کی هستی + کسی که قراره الان بکشتت با صدای تیر چشمامو بستم تهیونگ اومد سمتم برآید استایل بغلم کرد + تهیونگ تینا ( صدای کم ) _ یونگی بردش + گزاشتن تو ماشین رسیدیم عمارت دوباره بغلم کرد گزاشتمجلوی در حموم _ زودی بدنت رو بشور بیا بیرون .بدنمرو شستم رفتم بیرون تهیونگ نبود لباس هام رو پوشیدم تهیونگ اوند تو حوله امو رو گرفت و موهام رو خشک کرد خوابوندم رو تخت دستش رو کشید جای کبودی ها _ نگاه اونعوضی چیکار کرد رفت تو گردنم دردی تو گردنمحس کردم تهیونگپاشد دهنش خونی بود جای دردم دست کشیدم خونی بود + تهیونگ چرا ( با صدای کم ) _ دردش تموم میشه از اتاق رفت بیرون نگرانی چن ساعت پیش داشتم ترس وجودم رو گرفت بود _ چرا نمیخوابی +ها اومدی نمیتونم . اومد کنارم نشست و سرم روگزاشت رو پاهاش _ میدونی به چی فکر میکنی اون دیگه تموم شد نمیزارم کسی بهت دست بزنه پس ذهنت رو خالی کن بگیر بخواب . دستاش رو نوازش وار روی سرم کشید وجودش کنارم احساس آرامش نیداد چشمام کم کم سنگین شد .....
.
.
.
.
.
تینا رو فرستادم آموزش کودک اونجا بهتر سرگرم میشه آنروز اولین جلسه اش بود با تهیونگ رسوندیمش با کلی التماس بلاخره رفت + بای _ خداحافظ فسقلی . تینا: بای بای . سوار ماشین شدیم + تهیونگ میتونی من رو ببری جایی _ باشه...... رفتم سر قبر مامان تینا + چرا دخترتو تنها گذاشتی چرا اون مرد گزاشت شما به این خال بیفاید بعد هم سرنوشت دخترت بشه مثل من بی پدر و مادر _ ا/ت اون داستان تموم شد و الان بیا به فکر آینده تینا باشیم حتما نا جینگ راضیه + باشه . دست گل رو گذاشتم رو قبر رو رفتم.
پاک شده
۵۳.۴k
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.