تک پارتی جیمین
distance
(دوری)
گوشیو برداشت و با شمارش تماس گرفت
بعد ی بوق گوشیو برداشت ، انگار اونم منتظر این تماس بود
شروع به حرف زدن کرد
ات : جیمینی
جیمین : ات
ات : دلم برات تنگ شده بود...تا تماس بعدیمون چقدر باید صبر کنم...میدونی از صبر کردن حالم به هم میخوره
جیمین: ات...ما قبلاً راجب این موضوع حرف زدیم....میدونی که نمیشه هر وقت دلت خواست بهم زنگ بزنی
ات: میدونم
لحظه ای بینشون سکوت بود ، تا اینکه جیمین سکوتو شکست
جیمین : ات
ات : بله
جیمین : یادته بهت گفتم دفعه بعد بدون خداحافظی نمیرم
ات : منظورت چیه....نکنه
فقط دعا میکرد همون چیزی که فکرشو میکرد نباشه
ات: جیمین ...خودت میدونی من نمیتونم از دستت بدم
با صدای گرفته و لرزیده ای صحبت میکرد
جیمین :ات...من خیلی وقته رفتم ...تو خیلی وقته منو از دست دادی
ات: میدونم ول...
جیمین : دوست دارم عزیزم.... خداحافظ
نزاشت ات حرفی بزنه و گوشیو قطع کرد ...این آخرین تماس و آخرین حرفای جیمین و ات بود
واقعی نبود
چون همونطور که جیمین گفت ات خیلی وقت بود جیمینو از دست داده بود
اونم تو تصادفی که مقصر خودش بود
و شاهد تیکه تیکه شدن اعضای بدن عشقش بود
....
خیلیا توی موزه بعد دیدن کتاب « books death of love »
اونم صفحه ای که نصفش سوخته بود
دیگه نتونستن مثل قبل بخوننش یا به طور پایانی شاد تر تصورش کنن
خب نظر ؟
گزارش = نشانه جندگی است
(دوری)
گوشیو برداشت و با شمارش تماس گرفت
بعد ی بوق گوشیو برداشت ، انگار اونم منتظر این تماس بود
شروع به حرف زدن کرد
ات : جیمینی
جیمین : ات
ات : دلم برات تنگ شده بود...تا تماس بعدیمون چقدر باید صبر کنم...میدونی از صبر کردن حالم به هم میخوره
جیمین: ات...ما قبلاً راجب این موضوع حرف زدیم....میدونی که نمیشه هر وقت دلت خواست بهم زنگ بزنی
ات: میدونم
لحظه ای بینشون سکوت بود ، تا اینکه جیمین سکوتو شکست
جیمین : ات
ات : بله
جیمین : یادته بهت گفتم دفعه بعد بدون خداحافظی نمیرم
ات : منظورت چیه....نکنه
فقط دعا میکرد همون چیزی که فکرشو میکرد نباشه
ات: جیمین ...خودت میدونی من نمیتونم از دستت بدم
با صدای گرفته و لرزیده ای صحبت میکرد
جیمین :ات...من خیلی وقته رفتم ...تو خیلی وقته منو از دست دادی
ات: میدونم ول...
جیمین : دوست دارم عزیزم.... خداحافظ
نزاشت ات حرفی بزنه و گوشیو قطع کرد ...این آخرین تماس و آخرین حرفای جیمین و ات بود
واقعی نبود
چون همونطور که جیمین گفت ات خیلی وقت بود جیمینو از دست داده بود
اونم تو تصادفی که مقصر خودش بود
و شاهد تیکه تیکه شدن اعضای بدن عشقش بود
....
خیلیا توی موزه بعد دیدن کتاب « books death of love »
اونم صفحه ای که نصفش سوخته بود
دیگه نتونستن مثل قبل بخوننش یا به طور پایانی شاد تر تصورش کنن
خب نظر ؟
گزارش = نشانه جندگی است
۴.۹k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.